! لقب جدید،خیلی محرمانه
نمای اول :
چهار یا پنج سالم بود رفته بودیم شهریار و پدر و
مادر و خالههایم دور ضبط صوتی نشسته بودند و نوار سخنرانی «آقا» را گوش میدادند!
یک کاغذ پلی کپی شده از عکس «آقا» را، شوهر خالهام از جیب کتش که چهار تا کرده
بود در آورد همه دست به دست کردند و نگاه کردند ...
«آقا» به ایران آمد انقلاب پیروز شده بود و با
خانواده به قم رفته بودیم، «آقا» بعد از روزهای ملتهب انقلاب به قم رفته بود و
هنوز به جماران هم نیامده بود در بالکن خانه محقرش نشسته بود و مردم در کوچه و خیابان
به دیدارش آمده بودند! مادرم با دست نشانم داد و گفت «امام» را نگاه کن!
«آقا» حالا «امام» شده بود!
«امام»
که فوت کرد به یکباره «حجت الاسلام علی خامنه ای» شد «آیه الله خامنه ای» و «ولی
فقیه امر مسلمین جهان» و بعدتر هم ولایت فقیه شد «ولایت مطلقه فقیه»!
همه اینها در حالی بود که هنوز از این ولی امر
مطلقه فقیه مسلمین جهان کسی نه اجتهادی دیده بود نه رساله ای، و نه آن روز بل که
هنوز که هنوز است بسیاری از مراجع تقلید بنام شیعه اجتهاد و مرتبه «آیت الله» بودن
ایشان را قبول ندارند.
نمای دوم :
ترکیه که بودم تو آپارتمان محل سکونتم در
همسایگی من یک خانواده ای بود از وقتی که شنیدن من ایرانی هستم خیلی محبت میکردند
و در آپارتمان همه مرد آن خانواده را حاجی صدا میکردند یک روز از همسایه بغلیام
پرسیدم این حاجی چه کاره است و شغلش چیست؟ گفت ایشان «امام» هستند! تعجب کردم و
پرسیدم امام!؟ یعنی چی؟ گفت بله ایشان امام هستند، امام مسجد محل! بعد فهمیدم این
«امام» با «امام» ما خیلی فرق دارد و کلاً در ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی به هر
آدمی که امام جماعت باشد و یا روحانی و دانش آموخته حوزه علمیه میگویند «امام»،
این را گفتم که فکر نکنید این «امام» خواندن آنچنان آش دهان سوزی است!
همه اینها را که گفتم منظورم این بود که نه روح
الله موسوی خمینی «امام» شدنش با دستور و اعلامیه و و اجبار بود! و نه آن «امام»
آنکارایی! پیشتر هم نه «موسی صدر» وقتی که همه لبنانیها عاشقش شدند دستور داد تا
او را «امام موسی صدر» بخوانند!
حالا سید علی خامنه ای، «آقا» دیروز و «حجت الاسلام»
پریروز هوس «امام» شدن کرده و فکر میکند همه چیز با بخشنامه و دستور مستقیم و
محرمانه انجام میشود، روزگار غریبی است...
نظرات