برای دوست قدیمی ام محمد نوری زاد
محمد نوری زاد را اگر نگویم همه بی شک بسیاری امروز دیگر میشناسند.
در انتخابات ریاست جمهوری او در صف هنرمندان و روزنامه نگاران و فیلمسازان حامی
مهندس موسوی بود، در پس از آن انتخابات و سرکوب و خونریزی های حکومت او هم میتوانست
مثل خیلیهای دیگر نان را به نرخ روز بخورد و مثل «مجید مجیدی» گردش به رهبری
نماید و رنگ عوض کند! اما همچنان بر عهد خود با موسوی و ملت پابرجا ماند و به
زندان رفت، شکنجه شد و طعم عدالت خامنه ای را چشید و یک تنه نهضتی را برپا کرد که
قابل ستایش و تقدیر است، او در نامه های سرگشاده و سلسله وار خود به علی خامنه ای
پرده از چهره واقعی این نظام جعل و سرکوب برداشت، زندان و تحقیر و شکنجه نیز
نتوانسته است او را به سکوت وادارد.
نوری زاد از نسل مردان دردی است که سهم عمده ای بر گردن هنر متعهد این مرز و
بوم دارد، او از نسل «سید مرتضی آوینی» ها و «امیر اسکندر یکه تاز» هاست آنهایی که
نه اهل مماشات بودند و نه اهل دروغ و ریا، بازمانده از یاران گلگون کفن خویش که
صراحت و روراستی عمدهترین وجه شناسنامهشان است.
نوری زاد را شاید بسیاری با یادداشتهای «شنبهها و نکتهها» که در روزنامه
کیهان منتشر میشد نیز میشناختند، یادداشتهایی که جالب است از سوی مخالفانش
امروز به عنوان «مدرک جرم» از آنها یاد میشود، اتفاقاً آن یادداشتها با چیزهایی
که امروز نیز نوری زاد میگوید فرق آنچنانی ندارد، نوری زاد از همان ابتدا حامی
«اسلام مستضعفین و پابرهنگان و درد کشیدهها» بوده است، او نه سرنگون طلب است و نه
جنگ طلب او حتی در نامه های سرگشاده خود به رهبری نیز این روزها همچنان در پی
پالایش این انقلابی است که برای حفظ آن دوستان بی شماری را در سالهای جنگ از دست
داده است.
همین آقای خامنه ای که این روزها مخاطب اصلی محمد نوری زاد است در ۶ تیرماه ۱۳۷۹ به آیت الله مصباح یزدی گفته بود که مقاله محمد نوری زاد را در روزنامه کیهان حتماً بخواند، که "یک مقاله زیبا خطاب به شما نوشته... درست همان چیزی که آدم در دلش هست، همان را درباره شما مطرح کرده. حتماً بگیرید و بخوانید. این یک روشنفکر مسلمان است". (گفتمان مصباح، ص ۹۱۹) حالا همین روشنفکر مسلمان وقتی زبان به شکوه می گشاید وقتی پرده ها را می اندازد و چهره لخت و عور جامعه و قدرات را به خامنه ای در نامه هایش بیان می کند ، حریم خانه اش درنوردیده می شود ، زن و بچه اش هم امان ندارند و خودش نیز باید زندان برود شکنجه بشود و پس از آزادی نیز لحظه ای امنیت و آرامش نداشته باشد وتهدید بشود که :«پودرت می کنیم و آبرویت را می بریم » بله این عدل وعدالت آقایان است !
همین آقای خامنه ای که این روزها مخاطب اصلی محمد نوری زاد است در ۶ تیرماه ۱۳۷۹ به آیت الله مصباح یزدی گفته بود که مقاله محمد نوری زاد را در روزنامه کیهان حتماً بخواند، که "یک مقاله زیبا خطاب به شما نوشته... درست همان چیزی که آدم در دلش هست، همان را درباره شما مطرح کرده. حتماً بگیرید و بخوانید. این یک روشنفکر مسلمان است". (گفتمان مصباح، ص ۹۱۹) حالا همین روشنفکر مسلمان وقتی زبان به شکوه می گشاید وقتی پرده ها را می اندازد و چهره لخت و عور جامعه و قدرات را به خامنه ای در نامه هایش بیان می کند ، حریم خانه اش درنوردیده می شود ، زن و بچه اش هم امان ندارند و خودش نیز باید زندان برود شکنجه بشود و پس از آزادی نیز لحظه ای امنیت و آرامش نداشته باشد وتهدید بشود که :«پودرت می کنیم و آبرویت را می بریم » بله این عدل وعدالت آقایان است !
خاطره ای از محمد نوری زاد دارم که شاید با گفتنش شخصیت او را بیشتر بشناسید :
در اوائل ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما بود که وی بسیاری از کارگردانان و
مستند سازان و مدیران گروههای صدا و سیما را دعوت نموده بود برای آشنایی و شنیدن صحبتهایشان،
بعد از صحبتهای چند کارگردان مثل حسن فتحی و داوود میر باقری و تعدادی دیگر که در
حال ساخت مجموعه های انقلابی و مذهبی بودند و همه درخواست بودجه های کلان میلیونی داشتند نوبت محمد نوری
زاد شد، ایشان برخلاف دیگران که همه تملق و تعریف و تمجید شاه بیت صحبتهایشان بود
از لزوم کار واقعی و فرهنگی گفت و سئوال کرد مثلاً با سریال امام علی که در حال
پخش بود و مختار نامه که در دست ساخت بود آیا واقعاً ما میتوانیم در میان نسل
جوان مخاطب داشته باشیم؟ آیا خرج این همه بودجه از جیب بیتالمال حیف و میل نیست؟
و به یکباره گفت همین آقایانی که اینجا دم از کمبود بودجه میزنند با یک سوم همین
پول هم میتوانند این سریالها را بسازند منتها پول برای ساخت سریالهای مذهبی و
انقلابی میگیرند ولی میروند خرج عیاشی و اعتیادشان میکنند!
با این حرف نوری زاد جلسه به هم ریخت و همه شروع به داد و بیداد کردند، نوری
زاد رو کرد به لاریجانی و بقیه گفت اگر میگویید دروغ میگویم همین الآن همه ما که
در این جلسه هستیم سوار اتوبوس بشویم و برویم یک جا تست اعتیاد بدهیم ببینید من دروغگو
هستم یا نه!
از آن روز به بعد همیشه این صراحت و جسارت محمد نوری زاد برایم ستودنی بود، او
نیز میتوانست مثل خیلیهای دیگر به چپاول و پرکردن جیب خود مشغول شود و برایش
فرقی نداشته باشد که در مملکت چه میگذرد اما او اهل سکوت و دغل بازی نبود و نیست.
اما این روزها؛ نوری زاد همچنان مشغول نگارش نامه های انتقادی به رهبر حکومت
ایران است و از تنی چند از افراد سیاسی و مذهبی ایران نیز خواسته است تا با نگارش نامه
های سرگشاده به رهبری از ایشان برای تغییر موضع و عملکرد دعوت کنند، این فراخوان
بر حکومت و دستگاههای امنیتی گران آمده است و پروژه تخریب و سرکوب محمد نوری زاد
در دستور کارشان قرار گرفته است، انتشار فیلمهای به سرقت رفته از منزل وی و جعل و
دستکاری آنها و همچنین اتهاماتی مثل داشتن چند زن صیغه ای و ... بخشی از این
پروژه نخ نما شده است که اگر اثربخش بود و مردم باور در ده سال پیش «هویت» سعید
امامی و حسین شریعتمداری اثر بخش و مردم باور میبود، همه این حملات نشانگر آن است
که حکومت در مقابل وی دست خالی است و چیزی در چنته ندارد الا همین دروغها و
اتهامات همیشگیاش.
برای دکتر محمد نوری زاد آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و امیدوارم خداوند منان
محافظ وی باشد که فالله خیر الحافظین.
نظرات
مقاله روشنگرانه ای بود
ای کاش بقیه دوستان و همکاران سابق شما و حداقل آن سپاهیانی که هنوز ذره ای وجدان دارند به نهضت نوری زاد پاسخ بگویند
نوری زاد برگرفته از قران گفت هر جنایتی در کشور ما روی می دهد همه ما باید پاسخگو باشیم. کسی نمی تواند سکوت کند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند