خط قرمز و تابوهایی که برای صداوسیما هم دردسرسازمیشود


عدم رغبت مردم به برنامه های تلویزیونی صدا و سیمای کشور امری نیست که بر کسی پوشیده باشد و این را حتی خود دست‌اندرکاران مقوله فرهنگی کشور هم به آن اذعان دارند و هر از گاهی هم می‌گویند برای اینکه بتوانیم مخاطب بیشتری داشته باشیم و برای اینکه مردم از ماهواره‌ها روی گردان باشند باید فلان کار را کرد...
و البته در میان برنامه های خوبی هم البته تولید شده است، در این چند سال برنامه های گفتگو و بقول غربی‌ها تاک شو به نوعی می‌شود گفت بازارش داغ است.
اگر اشتباه نکنم برای اولین بار و به صورت حرفه ای و رنگ و لعاب جدید از این دست برنامه‌ها برنامه «مثلث» بود که البته عاقبت چندانی نیافت و گمان کنم به خاطر نظر سنجی درباره محسن نامجو بود که برنامه خیلی محترمانه تعطیل شد!
بعد از آن برنامه شب شیشه ای و سپس عبور شیشه ای بود که رضا رشید پور مجری گری آن را به عهده داشت که دقیق نمی‌دانم ولی گفته می‌شود که پس از آنکه سیروس گرجستانی از مایکل جکسون به عنوان خواننده مورد علاقهٔ پسرش یاد کرد این برنامه نیز تصمیم به تعطیلی‌اش گرفته شد!۱
اما از مهم‌ترین این برنامه‌های تلویزیونی کوله پشتی بود که از تابستان ۱۳۸۳ از شبکه سه تلویزیون ایران (صدا و سیما) پخش شد، از مهم‌ترین ویژگی‌های آن برنامه و موفقیتش می‌شود به عوامل متعددی همچون مجری این برنامه، ریتم تند موسیقی و تیتراژ این برنامه و موضوعات و افراد دعوت شده در این برنامه اشاره کرد.
ریتم تند و موسیقی این برنامه به گونه‌ای تقلیدی از برنامه‌های ماهواره‌ای بود تا جایی که استفاده از خوانندگانی همچون رضا صادقی در این برنامه و یا ساختن وله‌هایی با استفاده از موسیقی‌های غیرمجاز در ایران در این برنامه شکل گرفت.
افراد دعوت شده در این برنامه افرادی بودند که یک ویژگی خاص داشتند، سازندگان این برنامه افرادی همچون علی اکبر ولایتی، نفرات اول کنکور ایران و ... را دعوت کردند. اما آنچه باعث رونق این برنامه شد پخش مصاحبه با فردی بنام خانم آرین، یک بازگشته با دین اسلام بود.
و البته از همه مهم‌تر مجری این برنامه بود که فرزاد حسنی بود و در رونق این برنامه‌ها بی تأثیر نبود، طرز حرف زدن، نشستن و سایر حرکات وی به گونه‌ای بود که برخی این برنامه را فقط و فقط به خاطر مجری آن نگاه می‌کردند. فرزاد حسنی در اجرای برنامه‌ها مهارت زیادی دارد مخصوصاً وقتی بخواهد فرد مقابل را به چالش بکشاند، و اتفاقاً همین امر هم باعث اخراج او از برنامه شد.
وی در یکی از برنامه‌هایی که با احمدرضا رادان فرمانده انتظامی تهران داشت به عملکرد پلیس در جریان طرح ارتقای امنیت اجتماعی اعتراض کرد و همین امر باعث حذف موقت او از سیما و جایگزینی او با امیر حسین مدرس و نهایتاً تعطیلی برنامه پس از چند قسمت شد. گرچه وی در قسمت بعدی برنامه و مصاحبه با قاضی سعید مرتضوی (یکی دیگر از مجریان طرح ارتقای امنیت اجتماعی) شرکت کرد و پس از آن در تلویزیون ظاهر نشد. ۲
خسرو نقیبی یکی از نویسندگان برنامه درباره مصاحبه حسنی با رادان گفت: «اتفاقی که باید می‌افتاد، افتاد گمانم. باید ثابت می‌شد که حتی با» یک برنامهٔ نزدیک به آن‌چه می‌خواستیم می‌شود به صفحهٔ اول روزنامه‌ها رفت و باید مشخص می‌شد فرق اجرای خوب و بد. فرزاد را چه دوست داشته باشید و چه نه، اجرای شب سی تیر در حافظهٔ تاریخ ثبت شد و یک مقیاس در اجرای تلویزیونی به دست داد که چندان شیشه‌ای نیست و فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها بشکند.
برنامه زنده رود نیز که یکی از بهترین برنامه های استانی بود پس از گفتگوی ملیکا شریفی نیا و رشید پور پس از پنج سال پخش توقیف شد. ملیکا شریفی نیا در آن گفتگو اعلام کرده بود که من عرق ملی ندارم و افتخاری به ایرانی بودن خود نمی‌کنم! ۳
البته اشکالات و ایرادات فراوانی می‌شود به همه این برنامه‌ها گرفت ولی بهر جهت آن حس مزخرفی را که با یک سری آخوند و آخوند نمای نخراشیده‌ عقب‌افتاده جلوی دوربین می‌سازد، به آدم نمی‌دهد. البته بماند که در این میان برنامه های هم چون «دیروز امروز فردا» با اجرای بیمارگونه وحید یامین پور که به نظرم کارکردش در همان ایام پس از انتخابات بود و تمام شد و دیگر اینکه برنامه «پارک ملت» با اجرای سر دردآور شهیدی فرد هم آمده‌اند که گرچه خیلی دلشان می‌خواهد موفق بشوند ولی اقبال چندانی ندارند!
اما از همه مهم‌تر اغلب این برنامه‌ها رسماً به طور آگاهانه برای مقابله یا برنامه‌های شبانه‌ صدای آمریکا درست شده است. چون درست در ساعت نه شب پخش می‌شود که بهترین ساعت تلویزیون در همه جای دنیا است و صدای آمریکا هم گل سرسبدش را، میزگردی با شما، در همان ساعت شروع می‌‌کند!

ولی خب، اصل مطلب این است که جمهوری اسلامی با محدودیت‌های موجودش عملا نمی‌تواند خیلی از تابوها را که برای دزدیدن بینندگان ماهواره‌ها من جمله بی بی سی فارسی و صدای آمریکا لازم است را بشکند! اصلی‌ترین دلیل توقف همه این برنامه‌ها اگر دقت کنید «نبود آزادی بیان» است، یعنی صدا و سیما به عنوان یگانه رسانه رسمی جمهوری اسلامی هنوز خود مجریانش هم نمی‌دانند خط قرمزها کجاست؟ و در یک برنامه زنده که طبیعتاً سانسور و دخالت‌های بالادستی‌ها برویش به سختی انجام می‌شود نمی‌دانند چه باید بگویند! در اکثر این برنامه‌ها وقتی که میهمانی مثل سیروس گرجستانی به یکباره می‌گوید فرزندم مایکل جکسون را دوست دارد مجری نمی‌داند این خط قرمز است باید این مسئله را به چالش بکشد؟ و یا عنوان کند که بله وقت برنامه تمام شده است!
از این دست اتفاقات زیاد است حتی در یک برنامه گفتگوی مذهبی هم وقتی بحث به یکباره در میان چند دانشجو طلبه کشیده می‌شود به اجتهاد و حقوق زن و مرد ما همیشه این را می‌شنویم که «وقتمان به پایان رسیده»! ۴
این خط قرمزها و تابوهاست که همیشه عامل عدم موفقیت همه برنامه های تلویزیونی شده است و البته این را خودشان هم می‌دانند و برای همین هم هست که می‌روند سراغ شبکه‌‌های ماهواره‌‌ای برون مرزی که غیرسیاسی است و با حمایت مالی و فنی مخفیانه از آن‌ها بدون اینکه برای خودشان دردسر درست کنند، این تابوها را می‌شکنند و این‌گونه هم رغبت مردم را به دیگر شبکه های ماهواره ای که گرایش‌های سیاسی دارند کم می‌کنند.
من این را نمی‌فهمم چطور می‌شود جمهوری اسلامی به عنوان یکی از حامیان اصلی و صاحب شبکه های تلویزیونی «المنار»، «الکوثر» و «العالم» که یا هزینه آن‌ها را می‌دهد و آن‌ها را تام و تمام قبول دارد و یا صاحب آن است چطور در آنجا مجری مسلمان زن می‌آورد و خیلی هم سختگیری برای حجابش ندارد و یا کارشناس زن بی حجاب حتی مسلمان هم می‌آورد ولی برای شبکه های داخلی‌اش آن را مجاز نمی‌داند!
منظور من از تابوها یکی‌اش همین است وگرنه منظورم این نیست که مثل این شبکه های لوس آنجلسی یکی بیاید فحش خواهر و مادر به جمهوری اسلامی بدهد! بلکه مثلاً چه اشکالی دارد یک دختر باسواد تر و زیباتر از همین مجری‌های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی را بیاورد در برنامه‌هایش و با لحنی جوانانه همین مصاحبه‌ها را بکند، راجع به موزیک و فیلم‌های روز دنیا حرف بزند و شوخی کند و وسطش هم اخبار مهم سیاسی را بگنجاند؟ حالا مگر نه اینکه گشتند و در همان زمان خمینی کلاه شرعی پیدا کردند و گفتند پخش آهنگ حرام هم از تلویزیون حکومت اسلامی حلال است! بروند یک دختری از اقلیت‌های دینی کشورمان پیدا کنند که حالا حجابش کمی اینور اونور شد اشکال شرعی هم نداشته باشد و خدای نکرده ناموس اسلام هم به خطر نیفتد!
آدم می‌ماند در صدا و سیما که پول که هست، آدم هم که اگر قرار باشد به نماز و روزه‌ و پدر و مادر و آبا و اجداد طرف کار نداشته باشند فت و فراوان در خارج و داخل هست. (بسیاری از همین مجری‌های تلویزیون بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و ... مثلاً از همین کارمندان صدا و سیما بوده‌اند دیگر چرا این افراد آنجا اقبالی نداشتند و حالا در این ور آب موفق شده‌اند؟ به عنوان یک مثال آشنا شما نگاه کنید همین آقای بهنام ناطقی را که در صدای آمریکا می‌بینید و این قدر برنامه های جالب و متنوع و جوان پسند دارد ایشان حدود ده سال قبل برای صدا و سیما در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل برنامه‌ی فرهنگی می‌ساخته و کار می‌کرده و کسی اصلاً نمی شناختش!) ‌پس مشکل چیست؟
در همین رابطه :





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟