! گلی که رسایی در برنامه هفت به دروازه خودی زد


برنامه هفت جمعه شب گذشته که قرار بود به سعادت آباد بپردازد با اظهارات خانم مریلا زارعی که قرار بود تنها از وضعیت بهبودی و سلامت آقای عبدالله بوتیمارو خانم شهلا ریاحی  خبر بدهد در دو دقیقه وقت پایانی و اضافه‌اش در پایان مکالمه تلفنی به گستاخی و فحاشی فرج الله سلحشور در خصوص زنان سینمای ایران کشیده شد و این اظهارات سرآغاز آن شد که تمام میهمانان آن شب در حاشیه سعادت آباد بپردازند به  اظهارات تند فرج‌الله سلحشور در خصوص زنان سینمای ایران.
زارعی در آن برنامه گفت : «با وجود واکنش‌های بسیاری که در شرف رسانه‌ای شدن درباره اظهارات کارگردانی که خودش فیلم‌هایی از متن قرآن را در کارنامه کاری دارد، بود، ما تصمیم گرفتیم که در این باره سکوت کنیم اما وقتی دیدیم برخی از این نجابت سوء استفاده می‌کنند اقدام حقوقی کردیم و تا آخر هم می‌ایستیم.»
خانم زارعی در خاتمه صحبت‌هایشان به حضور حمید رسایی در برنامه هفته پیش هفت اشاره کردند و گفتند: «من واقعم متأسفم که آقای رسایی فیلمی را به عنوان فیلم مورد علاقه خود در این ۳۰ سال یاد کرده‌اند که کارگردانش همین فرد بوده که در همین روزها جنجال سخنان او در رسانه‌ها بازتاب داشته است و هیچ اشاره‌ای به آن سخنان نداشته‌اند. چقدر خوب شد که شما سرماخورده‌بودین و نمی‌شد با ایشان در این باره بحث کنید...جامعه مظلوم سینما به ویژه بانوان سینمای ایران نیازمند حمایت مسئولان در مقابل این سخنان موهون هستند
بعد از این سخنان و در حالی که «مهناز افشار» میهمان برنامه هفت درباره بلوغ خود در سینما و سعادت آباد حرف می‌زدند آقای رسایی روی خط تلفن برنامه هفت آمد و نسبت به سخنان مؤدبانه و متین مریلا زارعی واکنش نشان داد و گفت: اولاً درباره سخنان آقای شمقدری باید عرض کنم که بنده چند کتاب آموزشی نوشته‌ام ۲۰ عدد کتاب دارم و کتاب‌هایم حداقل به چاپ دوم رسیده است! (البته این بخش از سخنان وی را نه من فهمیدم و نه چند نفر دیگر از دوستان و ظاهراً ایشان فقط می‌خواستند عنوان کنند که نویسنده هستند، چرا که آقای شمقدری هم که میهمان تلفنی برنامه هفت بودند اشاره ای به ایشان نداشتند و فقط در باب لزوم کپی رایت صحبت کردند و گفتند اگر کپی رایت را بپذیریم تکلیف کتاب‌های آموزشی خارجی را که ما هم اکنون در ایران و بدون اجازه نویسنده منتشر می‌کنیم معلوم نمی‌شود چه خواهد شد). رسایی سپس به اظهارات خانم زارعی پرداخت و گفت : «ایشان با بیان این نکته که خوب شد آقای جیرانی سرماخورده بودند، به بنده توهین کردند و ای کاش همان‌طور که از توهین دیگران ناراحت می‌شوند ادبیات خود را نسبت به دیگران درست کنند. بنده فیلم یوسف را دوست دارم چون مضمون قرآنی دارد و تخیلی نیست و...نمی‌شود که فیلمی را که دوست دارم نگویم چون شما از کارگردانش خوشتان نمی‌آید و یا کارگردانش حرفی را زده است، وی ادامه داد: «برنامه هفت بهتر است شفاف سازی کند و آقای سلحشور را دعوت کند و با حضور ایشان این موضوعات را بررسی کند شاید اصلاً ایشان این‌طور نگفته‌اند و شاید هم اظهارات ایشان بد منعکس شده. ضمن اینکه انتقاد ایشان به همه افراد نبوده بالاخره همه اهالی سینما که طاهر نیستند در قشر ما نیز در حوزه های علمیه نیز افرادی هستند که لباس روحانیت را دارند اما مشکلات و مسائلی هم دارند.»
رسایی ضمن دفاع از اظهارات سلحشور درباره سینما و سینماگران زن ایران، به دو موضوع حاشیه‌ای دیگر هم اشاره کرد و گفت: «چرا برنامه هفت به خودکشی دختر ۲۰ ساله‌ای به خاطر بی‌اخلاقی یکی از بازیگران مشهور سینمای ایران که خبرش را همه سایت‌ها زدند، نمی‌پردازد؛ و یا اصلاً به خود خانه سینما که این خانم (مریلا زارعی) خود در زیر مجموعه این نهاد است، اشاره نمی‌شود که شاید از اساس خانه سینما و فعالیت‌هایش مشکل قانونی داشته باشد...چرا دوستان در انجمن بازیگران از این خانم جوان حرفی نزدند و دفاع نکردند؟»
بعد از اظهارات رسایی که البته بیش از ۳ برابر وقت مریلا زارعی آنتن را به خود اختصاص داد، مهناز افشار پیش از آنکه بحث قبلی را ادامه دهد، با هوشمندی یک نکته را به رسایی متذکر شد و گفت: «بد نیست آقای رسایی بدانند که انتقاد اگر همراه احترام باشد و بدون توهین و بی‌حرمتی، ما هم آن را با فروتنی می‌پذیریم نه اینکه همراه با تهمت و توهین باشد که اسمش دیگر انتقاد نیست.»
در ادامه برنامه هفت همایون اسعدیان و مازیار میری تهیه کننده و کارگردان فیلم سعادت آباد هم قبل از آغاز بحث، به حرف‌های رسایی واکنش نشان دادند. اسعدیان گفت: «من به نوبه خودم وظیفه می‌دانم از اظهارات خانم زارعی تشکر کنم که با متانت و ادب از نجابت سینمای ایران دفاع کردند.»
مازیار میری هم با انتقاد از رسایی گفت: «من هم از خانم زارعی تشکر می‌کنم به خاطر دفاع از خانواده مظلوم سینما و متأسفم برای اینکه پیش خودم فکر می‌کردم اگر برای فعالیت‌هایم مشکلی پیش بیاید باید خودم را به کمیسیون فرهنگی مجلس برسانم اما دیدم عضوی از این کمیسیون خود را پای مناظره درباره موضوعی می‌داند که اصلاً هیچ حرفی درباره آن تا به حال در میان نبوده است. (به احتمال زیاد منظور وی در خصوص غیرقانونی اعلام شدن فعالیت خانه سینما از زبان رسایی بود)»
اما ماجرای خود کشی یک دختر که رسایی آن را برای اولین بار به تلویزیون کشانید و مطرح کرد چه بوده است؟
آقای رسایی ظاهراً یا اطلاعاتشان کم بوده و یا اینکه از فرط عصبانیت توهین به کارگردان فحاش مورد علاقه‌شان – فرج الله سلحشور – نتوانستند خود را کنترل کنند و در واقع گل به دروازه خودی زدند!
آقای رسایی احتمالاً اطلاعات غلط و یا کمشان را از نشریات زرد سینمای ایران بدست آورده‌اند و چون محل قرار آن آقا با دختر فوت شده سعادت آباد بوده است فکر کرده‌اند که به فیلم سعادت آباد ربط دارد! و یا چه بسا خواسته‌اند مثل بسیاری دیگر از عرزشی های محترم با آوردن نام سعادت آباد به این ضربه بزنند!
اما ماجرا از این قرار است که در ماه‌های پایانی سال ۱۳۸۹ دختر جوانی با نام «سلما. ق» که دانش آموخته فیلمنامه نویسی از یکی از مؤسسات آموزشی آزاد سینمایی کشور بوده است در محله سعادت آباد! توسط محمد رضا شریفی نیا به رضا رویگری معرفی می‌شود که ایشان را راهنمایی کنند که چگونه بتوانند در سینمای ایران موفق شوند!
دیدارها ادامه پیدا می‌کند و متأسفانه از سینمای و فیلمنامه نویسی به جاهای دیگر می‌کشد! و پس از چندی هم آقای رضا رویگری دیگر تلفن‌های دختر را جواب نمی‌دهد، اینکه چه شده و چه بلایی بر سر آن دختر در آن مدت آمده معلوم نیست که برای آبروی از دست رفته خود در خیال خامش مجدداً به محمد رضا شریفی نیا مراجعه می‌کند و گلایه می‌کند از رضا رویگری و پیغام می‌فرستد که از او شکایت خواهم کرد، در اینجاست که آقای شریفی نیا دست به اقدام زشت دیگری می‌زند و افراد دیگری را به او معرفی می‌کند که کمکش نمایند اما در اصل تصمیم داشته است که دختر را وارد رابطه های دیگری کند تا با قلمداد کردن او در آینده به عنوان یک دختر هرزه، آقای رضا رویگری را ازشکایت احتمالی و تعقیب قانونی نجات دهد! اما متأسفانه و در نهایت در روزهای آغازین مهرماه سال جاری «سلما» وقتی احساس می‌کند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد به زندگی خود و فرزندی که باردار بوده است خاتمه می‌دهد...
گفتنی است خانواده متوفی هم اکنون در مجتمع قضایی بعثت بر علیه آقایان شریفی نیا و رویگری اقدام به شکایت و اقامه دعوی کرده‌اند.
ضمناً رضا رویگری در سال گذشته نیز هنگامی‌که مشغول بازی در فیلم اخراجی‌ها ۳ بوده است به جرم حمل و نگهداری مواد مخدر ظاهراً قابل توجه ای که بعید به نظر می‌رسیده است برای مصرف شخصی‌اش باشد بازداشت می‌گردد که با وساطت مسعود ده نمکی و سردار اکبرشاهی فرمانده انتظامی استان تهران نامبرده فقط به پرداخت ۲۰۰هزار تومان جزای نقدی محکوم و پرونده خاتمه می‌یابد!
اما اینکه چرا اصحاب سینمای ایران در برابر این موضوع تا کنون سکوت نموده اند و یا موضع گیری از خود نشان نداده اند تا جائی که من از چند نفر از اعضای خانه سینما و تعدادی دیگر ازافراد مجامع صنفی سینمای ایران پرس و جو نموده ام به این برمی گردد که آقایان رضا رویگری و شریفی نیا به واسطه نزدیکی هایی که با چند تن از سینماگران حکومتی و از جمله مسعود ده نمکی داشته و دارند اینگونه قلمداد نموده اند که این مسائل حاکی از بغض آنها برای حضورشان در فیلم اخراجی ها می باشد و اکنون ضمن تلاش برای وارونه جلوه دادن و  سرپوش گذاشتن بر روی این مسئله علنا تهدید نموده اند که پیگیری این موضوع می تواند منجر به غیرقانونی شدن فعالیت خانه سینما گردد !



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟