! گفتنی ها آپدیت می شود
حالا ماهی از تصمیمی که گرفتم و هفته ای از
انصرافم می گذرد ، هفته پیش بعد سالها خانواده ام را دیدم و می شود گفت روحیه ای
گرفتم ، اکنون گرد و خاکها نشسته است و از اینجا و این لحظه که به کمی عقبتر نگاه
می کنم و کنش ها و واکنشها را می بینم دلم خواست در حد توانم کمی با خوانندگان این
مجال حرف بزنم .
حرفها و گفتنی هایم را برحسب عمده سئوالها و
نظرات خوانندگان در چند بخش می نویسم :
گفتنی ها وبلاگ است
نزدیک نه سال است که وبلاگ نویسی را آغاز کرده
ام ، از همان ابتدای حضورم در وبلاگستان فارسی که در ایران بودم بخاطر حواشی اطراف
من واکنشها و حرف و حدیثهای زیادی بوجود آمد ، اگر اشتباه نکنم آنزمان در صبح
امروز مطلب می نوشتم و در هفته نامه اینترنتی سیاه سفید که یکی از اولین رسانه های
اینترنتی فارسی زبان بود و افسوس تعطیل شدنش هنوز با من است نوشتن اینترنتی را
آغاز کردم .
وبلاگ تعریفی دارد و همان تعریف ها و قواعدش هست
که وجه تمایزش هست با سایت ها و دیگر رسانه های مولتی مدیا ، در وبلاگ همه چیز
شخصی است و نویسنده وبلاگ هم سردبیر است هم تحریریه و هم فنی و ... یعنی همه چیز
دست خودت هست ، میتوانی هر روز بنویسی می توانی ماهی یکبار بنویسی می توانی سالی !
، یکی دیگر از خصوصیات وبلاگ نویسی این هست که فرصت پالایش و بازخورد نوشته هایت
را داری در پایان هر نوشته یا پست این امکان هست تا خوانندگانت بیایند و نظراتشان
و سئوالاتشان را از نویسنده بپرسند و حالا اینجاست که این نظرات بستگی مستقیم دارد
با آستانه تحمل نویسنده و خط قرمزهایی که او خودش برای انتشار آنها می گذارد ، می
تواند همه را و بدون هیچگونه ممیزی انتشار دهد و یا نه هر کدام را که دلش خواست
منتشر کند این ممیزی در حالت لخت و عورش شاید سانسور باشد اما باز با توجه به
تعریفی که یک وبلاگ دارد می تواند منتج از نظر نویسنده وبلاگ که تواما سردبیر نیز
می باشد بسته به سیاستهایی که در نظر دارد نسبت به انتشار و یا تعدیل آنها اقدام
کند ، امری که در همه رسانه ها رایج هست ، شما هیچ روزنامه یا رسانه ای را هرچند
که ادعای دموکرات بودن راهم داشته باشد نمی توانید پیدا کنید که عینا تمام نظرات
خوانندگان و یا منتقدانش را باز پخش کند .
اما در گفتنی ها از همان ابتدا چند خط قرمز در
انتشار کامنت ها وجود داشته است ، ابتدا فحاشی ؛ هیچ کامنتی که به من و یا فرد
دیگری حتا دشمنان و قاتلان ملت و کشور فحاشی کرده باشد و از دایره ادب خارج باشد
انتشار نخواهد یافت . دیگری و آخری تخطئه است ، همه ما فرق نقد با تخطئه را می
دانیم ، تخطئه یعنی قاطعانه و با اطمینان کامل کسی را خطا کار دانستند و خطا و
عملی را به کسی نسبت دادند و این از نظر من یعنی دگماتیسم و گمراهی من از انتقاد و
بررسی خود و اعمالم نه تنها هیچ ابایی ندارم بلکه همیشه گفته ام من و کارهایم را
نقد کنید و اصلا از انتقاد بی رحمانه استقبال می کنم اما همیشه جوابم در مقابل
کسانی که دگم بوده اند و بیشتر مشتاق تخطئه هستند تا نقد سکوت بوده است و تا آنجا
که شده است سعی کردم از میدان دادن به آنها لااقل در فضا و مجالی که اختیارش دست
خودم هست خودداری کنم .
هیچ ابایی هم ندارم و اعلام می کنم نظراتی که در
گفتنی ها حاوی اهانت و فحاشی و یا تهمت و تخطئه باشند منتشر نخواهد شد .
اما خودم هم قبول دارم که بسیاری از تعاریف
وبلاگنویسی را در گفتنی ها رعایت نمی کنم ، همانطور که گفتم وبلاگنویسی یعنی شرح
حال خودت و روزنوشتهای تو اما با نگاهی به این هشت ، نه سال وبلاگنویسی می بینم در
بسیاری موارد گفتنی ها بیشتر یک نشریه اینترنتی یا یک پلاتفرم سیاسی بوده است تا
وبلاگ ، این اشکال بر من وارد است اما متاسفانه یا خوشبختانه بیشتر خوانندگان این
وبلاگ بدنبال دغدغه های روزانه من و اینکه مثلا من الان در سفرم چه کرده ام یا
اینکه امروز در محل کار و دانشگاه و ... چه گذشت و من الان به چی فکر می کنم و چی
دلم می خواهد و ... نیستند !
وبلاگ گفتنی ها بخاطر آن بطور متوسط و میانگین
روزانه بالای سه هزار خواننده دارد که بیشتر خوانندگانش بخاطر پیشینه من و
فعالیتهای من در ایران و اکنون بدنبال نور نمایی به تاریکخانه جمهوری اسلامی و
کارگزارنش هستند و اینجاست که من ناخواسته و بخاطر اقناع نظر خوانندگان و البته
نداشتن رسانه دیگری و عدم رغبت خودم برای درج مطالبم در دیگر سایتها و رسانه ها
نسبت به انتشار آنها در گفتنی ها اقدام می کنم .
این مطلب را مدتها بود می خواستم بنویسم که
فرصتش پیش نمی آمد و حالا برویم سر تصمیم من مبنی بر بازگشتم به ایران .
امیر فرشاد ابراهیمی تصمیم گرفته به ایران
برگردد
هنوز هم بر سر تمام اعتقاداتم و حرفهایم هستم ،
هنوز هم معتقدم در خارج از ایران هیچ خبری نیست و فرصت طلبان یا همان مرده خورهای
سیاسی که متاسفانه در خارج از کشور بسیار هستند امکان هیچگونه فعالیت سازنده ای را
برای آزادی کشورمان نمی دهند و هرچه هست و هرچه اتفاق خواهد افتاد بسته به داخل
کشوری هاست !
من گرچه اکنون از ایران رفتن منصرف شدم اما این
به معنای آن نیست که اینجا را به یکباره گلستان یافته ام ، نع شرایط و عواقبش را
که یکبار دیگر البته با صحبتها و نصایح و حرفهای دوستان سنجیدم دیدم صلاح در این
هست که فعلا صرفنظر کنم وگرنه عشق به وطن و میل به بازگشت همچنان در من می جوشد .
من متاسفانه آدم مصلحت اندیشی نیستم و همیشه خدا هرچه را که
آنا به ذهنم رسیده است انجام داده ام و البته از این ساختار فکری در خودم هم
پشیمان نیستم ، بنده هیچ کسی نبوده ام و هرچه به ذهن و نظرم مفید بوده است انجام داده
ام همین عنوان کردن بازگشتم و بعد پشیمان شدنم هم دال بر همین قضیه بوده است .
تصمیمی گرفتم و رفتم بدنبالش و همه کارها را انجام
دادم برگه ام را گرفتم ، بلیطم را گرفتم و آماده رفتن شدم حرفهای همه را هم شنیدم
اما به همه هم می گفتم حرفهایتان را می شنوم و دوستتان هم دارم اما تصمیم را گرفته
ام تا اینکه در پنچ شنبه شبی که روز پروازم بود دیدم ظاهرا تصمیمم درست نیست و
آنچه که در سرم هست در ایران انجام بدهم شدنی نیست ، نرفتم و اینجا هم اعلام کردم
و باز از اینکه عده ای هم حرف و حدیث درآوردند هم خیالی ام نیست و کار خودم را
انجام می دهم .
امیر فرشاد ابراهیمی دروغگوست و اصلا تصمیم رفتن
نداشته است
بله ! این هم چیزی است که این روزها زیاد شنیده
ام و خوب عده ای هم حتا نه تنها در اینجا و در نظرات بلکه در وبلاگهای خودشان هم
نوشته اند ، حالا من چجوری باید ثابت کنم که دروغ نمی گفتم و واقعا قصدم رفتن بود
؟ فکر کنم اینجا به یک دستگاه دروغ سنج احتیاج هست !
امیر فرشاد ابراهیمی مامور رژیم هست و ماموریتش
تمام شده و دارد برمی گردد
برای اطلاع آن دسته از افرادی هم که این نظر
داشتند حتما حالا که نرفته ام باید عرض کنم که ماموریتم را تمدید کردند و فعلا نمی
روم !
بله دوستان حرف و حدیث زیاد هست و حوصله و مجال
اینجا محدود . من باردیگر از همه دوستانی که در این مدت لطف خودشان را ابراز
داشتند و دوستی شان را ثابت کردند سپاسگزارم و امیدوارم در هرجای دنیا که هستند
همیشه شاد و پیروز باشند .
ورژن جدید گفتنی ها
با همه این اوصاف و حرفها از امروز تصمیم دارم
راه و روش و خط گفتنی ها را عوض کنم و بقول معروف ورسیون جدیدی را از وبلاگ گفتنی
ها برای خوانندگان و دوستدارن عزیز آغاز کنم .
در وبلاگ گفتنی ها از این به بعد شاهد این موارد
هستیم :
الف – روشنگری
این وظیفه و یا به نوعی رسالتی که بر عهده من
هست تا نسبت به آنچه که ازگذشته از درون جمهوری اسلامی می دانم و یا بیان اخبار و اطلاعاتی که از منابع موثق و
قابل اعتماد از داخل کشور بمن می رسد همچنان احساس می شود و این را همچنان و بیش
از پیش خواهم نوشت .
ب- هویت
تکرار می شود که گفتنی ها به هیچ گروه و دسته ای
خواه موافق جمهوری اسلامی و خواه مخالف وابسته و وفادار نیست ! گفتنی ها مشی و
شیوه خودش را دارد ، نویسنده وبلاگ گفتنی ها نه فعال سیاسی است و نه هوادار جریان
سیاسی روزنامه نگار و وبلاگ نویس است ، این تلقی که هرکسی این روزها اگر در مورد
حقوق بشر می نویسد و حوزه مورد علاقه اش این هست پس فعال حقوق بشری است و یا اگر
در مورد سیاست می نویسد پس اکتیو و فعال سیاسی است متاسفانه تلقی نابجایی هست
همچنانکه نمی شود یک ورزشی نویس در روزنامه ای را ورزشکار نامید اینجا هم باید گفت
لزوما هرکسی که در عرصه سیاست می نویسد سیاستمدار نیست .
پ – نظرات
هر نظری که حاوی فحش و توهین به نویسنده وبلاگ و
یا هر فرد و گروه حقیقی و حقوقی باشد منتشر نمی شود .
در ستون نظرات فضای نقد باز هست اما این فضا
تعریف دارد در این سالها من بیشتر در پای هر مطلب بیشتر شاهد نقد خودم بودم نه نقد
مطلب ، دوستانی که علاقه به نقد خود من هستند می توانند در وبلاگ خودشان این نقد
را انجام دهند و لینکش را برای من بفرستند آنوقت من بروم جواب بدهم ! باید یاد
بگیریم که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ، از همه دوستان تقاضا دارم در کامنت
ها سعی کنند به مطلب بپردازند و چنانچه نکته ای و یا سئوال و ابهامی در ذهنشان هست
آنرا ایمیل کنند و یا حداقل در جایی عنوان کنند که نامربوط نباشد .
ج- سندیت
هستند کسانی که معتقدند موارد انتشار یافته در
گفتنی ها افسانه و داستانسرایی هست و این روشنگری ها و افشاگری ها از آنجا که هیچ
منبع و سندی ندارد ساخته و پرداخته ذهن من است ، این حرف منطقی هست ! اما باید
توجه کرد که به عنوان مثال من چگونه می توانم دلیل و مدرکی مبنی بر این بیاورم که
مثلا در یک دیدار خصوصی انصار حزب الله با
سید علی خامنه ای در آن جلسه ایشان دستور حمله به بیت آیه الله منتظری را
داده اند ؟ کاملا واضح است که در بسیاری از نوشته ها و مطالب من آنها را بر اساس
مشاهداتم و خاطراتم می نویسم و برای بسیاری از آنها دلیل و مدرک دیگری جز حضور
خودم در آن وقایع ندارم اینجا باید گفت اینها حرفهای من است چنانچه کسی آنرا قبول
ندارد آن شخص دلیلی بیاورد مبنی بر رد آنها مثلا بگوید به این دلیل و این دلیل این
حرف دروغ است یا تهمت است . من به عنوان مثال گفته ام خامنه ای دستور حمله به بیت
منتظری را داده است دلیل بیاورید که اینطور نبوده است . نگذارید هیچ وقت احساستان
چشمتان را بروی واقعیت ببندد (+)
د – گفتنی ها در رویه جدیدش نه تنها از گذشته و
ازپشت پرده کارگزاران جمهوری اسلامی خواهد نوشت بلکه در نظر دارد برای هوشیاری
مخالفین جمهوری اسلامی در داخل کشور از آنچه در بیزنس مبارزه با جمهوری اسلامی در
بیرون مرزها هم اتفاق می افتد خواهد نوشت . من اعتقاد دارم که یک دیکتاتوری از یک
هرج و مرج بهتر است و فعلا با توجه به اتفاقات و آدمهایی که بنام اپوزیسیون جمهوری
اسلامی در خارج از کشور وجود دارند چشم انداز خوبی را برای سرنگونی جمهوری اسلامی
نمی دانم و همچنان به تغییرات و اصلاحات امیدوارم ، ورای همه انتقاداتی که به
آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و ... دارم اما تلاش آنها را از درون حکومت برای
رسیدن به دموکراسی می ستایم ، گرچه نظام جمهوری اسلامی را نظامی سرسخت و اصلاح
ناپذیر می دانم اما در میان این سرسختی هستند افرادی که آنها هم سرسختانه و جانانه
در حال مبارزه با این عفریت دیکتاتوری هستند .
ازمدتها پیش بدون لکنت و رودرواسی هم گفتهام آنهایی که قائل به دخالت
نیرو وکشور خارجی هستند و با براندازی جمهوری اسلامی در همین حالا و با وضعیت فعلی
موافقند را خیر خواه کشور و ملت نمی دانم و اعتقاد به تقویت مخالفان و منتقدان
داخل کشور دارم باز هم می گویم که سید علی خامنهای یک ایرانی ترسوی مالیخولیایی
کمسواد است که مثل همهی شاهنشاهان این سرزمین دوست و دشمنش را نمیشناسد اما
همین دیکتاتور احمق سگش به تمام آدمهایی که دارند در پناه پول و امکانات مستقیم
یا غیر مستقیم کشورهای بیگانه برای حملهی
نظامی و در نهایت برانداختن حکومت جمهوری
اسلامی خوراک درست میکنند، میارزد !
همچنانکه در مصاحبه ام با تلویزیون ایرانیان – برلین گفته ام (+)
قبول دارم که قانون اساسی فعلی ایران یکی از زشت ترین و ضد انسانی ترین قانونهای
اساسی دنیاست اما اجرای تمام اصول و تام و تمام همین قانون هم می تواند فضای کشور
را بیش از پیش برای ملت ایران بهتر کند همین است که الان بسیاری آگاهانه و منطقی
از تلاش برای اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی جمهوری اسلامی دم می زنند ، بهر
حال هرچه که می خواهند بعضی ها فکر کنند ! تاریخ قضاوت خواهد کرد که آدمهایی که
همیشه روی موج سوارند سود بیشتری به مردمشان رساندهاند یا کسانی که انتخاب کردهاند
کاری به موج نداشته باشند، حتی اگر زیر آن له شوند !
گفتنی های جدید بیشتر سعی
دارد برای رفاه حال ملت و مردم و کوچه و بازار
بنویسد تا دلخوشی مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج ، اگر همین نظام دیکتاتوری
جمهوری اسلامی آسایش و رفاه و آزادی را برای مردم فراهم کند با او مشکلی نخواهم
داشت مسئله من با جمهوری اسلامی مسئله شخصی و بقول معروف پدر کشتگی نیست که فقط با
رفتنش حل بشود من دوست دارم پدرو مادرم و خانواده ام و دوستانم و همه ایرانیان
داخل کشور راحت زندگی کنند حالا این راحتی و آسایش را هرکس برایشان فراهم کند دمش
هم گرم ! امروز بهترین راه برای رسیدن به دموکراسی در ایران روشنگری و دادن آگاهی
به ملت هست تا دوست و دشمن را خوب بشناسند از همین
زاویه، اگر دقت کنیم میفهیمم که چرا موفقترین دوران اصلاحات خاتمی که رضایت همه
ملت را هم بهمراه داشت همان دو سال اول دولت اول خاتمی بود که بسیار کتابهای خوب منتشر شد و مطبوعات
اصلاح طلب مستقل یکی پس از دیگری متولد می
شدند و بطور کل فضای اطلاع رسانی و رسانهای
ایران از همیشه بزرگتر و فراگیرتر کرد و از همین رو بود که دیدیم حاکمیت و محافظهکاران بزرگترین دشمنشان را روزنامههای
اصلاحطلب میدانستند تا جایی که خامنهای حاضر شد شخصا به تنهایی جلوی مجلس
اصلاحات با آن همه رای بایستد و به با جلوگیری از تصویب اصلاحیهی قانون مطبوعات
خودش را آن طور ضایع و منفور تر کرد (البته در اینکه روزنامههای اطلاحطلب چقدر
به اصول بیطرفی پایدار بودند بحث است، ولی اصل موضوع را زیاد عوض نمیکند) . حرف
آخرم اینکه گفتنی های جدید فسیل نیست و دائی جان ناپلوئونی به جمهوری اسلامی و
مخالفتش نگاه نمی کند !
و سئوالش در برابر مخالفین این نظر
این است که آیا جمهوی اسلامی در برداشتش
از مفاهیم مدرن مثل دموکراسی و حقوق شهروندی و برخورد با مخالفانش و یا حقوق اقلیت
ها و اقشار مثل زنان و کارگران و ...امروز آنطوری عمل می کند که مثلا در دهه شصت و
یا سالهای شصت و شش و شصت و هفت عمل می کرد ؟
باید
بپذیریم که این نظام با تمام دیکتاتوری اش و محافظه کار بودنش بواسطه تلاشهایی که
جانانه منتقدان و مخالفان منطقی اش در درون و برون حاکمیت انجام می دهند مجبور می
شود برای ادامه حیاتش هم که شده منعطفانه برخورد کند و همین انعطاف یعنی تلاش برای
دموکراسی با استفاده از حداقل ها و اگر
شما هم ایران امروز را با پانزده سال قبلش مقایسه کنید، به همین نتیجه میرسید.
پس
در این نگاه جدید گفتنی ها که از یک سو با دیکتاتوری خامنه ای مخالف هست و از سوی
دیگر با سلطه طلبی بیگانگان که متاسفانه بسیاری از ایرانیان و اپوزیسیون خارج از
کشور هم هیزم آور این معرکه شده اند گفتنی ها فقط در گفتمان "آزادی بیان و
اطلاع رسانی " فعالیت خواهد کرد .
کلام آخر اینکه میخواهنم یک مفهوم هم اینجا بسازم و بگویم که در
مبارزه با یک دیکتاتوری و حکومت بسته و همچنین در گفتمانهای حقوقبشر و دموکراسی،
باید بدانیم که هرچقدر هم که بی طرف باشیم باز این گفتمانها «در زمینهای شیبدار
مطرح می شوند » و همین است که به سختی میتوان
در قالب آنها حرکت کرد وگاها اتفاقا می افتد که ناخودآگاه به جهتی که نمی خواهیم منحرف می
شویم ، اما اگر مبنایمان را فقط و فقط
بگذاریم روی اطلاع رسانی و تلاش برای دانستن مردم و آزادی بیان چنین پیشفرضهای
شیب دار بوجود نمی آیند و در عین حال گسترش فضای رسانهای در ایران بیشترین فایده
را به همین مردم عادی کوچه و بازار ایران میرساند. چون کمک میکند که افکار عمومی
با مشارکت تمام عقاید و با حداکثر آگاهی از وضعیت موجود شکل بگیرد واتفاقا تلاش در
راه حقوق بشر و دموکراسی هم در دل این گفتمان جا میگیرند. چرا که بدون این فضای
آزاد و بیطرف رسانهای، تمام تلاشهای مرتبط با این دو موضوع در حد درصدی کوچکی
از نخبگان باقی میماند و فراتر نمیرود .و یک حرف خودمانی و تمام ، بله شاید من در این غربت و دوری کم آورده ام و
بریده ام پس برایم دعا کنید .
نظرات