آخرين ماه سالي بد !
سال هشتاد و پنج سالي خوبي نبود ، سال گذشته پر بود از اتفاقات بد كه اصلا نمي خواهم مروري بر آن داشته باشم تنها خوبي اش تمام شدن درسم بود كه آنهم با دور شدن از دوستانم از تركيه برام زياد خوش آيند نبود كاش مثل دانشجوهاي ايراني كه از ترس سربازي هي ترم آخر را كش مي دادن منم اونو كش مي دادم ! در همين سال لعنتي بود كه با رفتن اميرعزيزم به واقع كمرم شكست ، از دست دادن نه بهترين دوستم كه برادرم بود و تمام خاطراتم در ايران و دوران دوري از ايران با اون گره خورده ، هنوز هم هر وقت كه دلم مي گيره شماره تلفنش را مي گيرم و با بوق آزاد بجاي صداي گرم امير با هاش درد دل مي كنم . اما از بدي هاي اين سال نيمه جان كه بگذريم اين ماه آخرش برام خوشايند بود ، خوشترينش سفر به آمستردام و ديدن دوستان عزيزم بود ، دوستاني كه مدتها آرزوي ديدنشان را داشتم ، ليداي عزيز و ماه منير گرامي كه من هميشه با او ياد عيد مي افتم ياد بهار و نوروز ي كه همه با هم در كنار خانواده هايمان در آنكارا بوديم، يادش بخير ! . مدتها بود كه حس اينچنيني نداشتم حسي كه هرگز تا حالا تو برلين نداشتم و هيچ جاي ديگه ديدن اين دوستام براي اين برايم گرم و عزيز بود كه تو اين مدت كه دوستهای زيادی رو از دست دادم، خيلی زياد، دوستايي كه ديگه پيشم نيستن، ديگه دوستم نيستن، برام اتفاق افتاد .همه مي دونيد ديگه كه آدما يه روزی خسته میشن از دست همديگر و خلاصه يه روزي میرن؛ يکی زودتر، يکی ديرتر. يكي كلا از اين دنيا مي ره يكي از پيش تو و يكي هم از خيال و ذهن تو . امسال براي راحله عزيزم هم سالي بد بود سال رفتن پروانه عزيز مادر نازنينش كه بيشتر برايش دوست بود تا مادر ، مادري كه ، با تمام سختي ها با كشته شدن همسر عزيزش در اعدامهاي نسل كشي جمهوري اسلامي در زندان در سال 67 با تمام دربدري ها و آوارگي راحله را بزرگ كرد و امروز راحله كشتگر عزيز روزنامه نگار و فيزيكدان موفقي است براي خودش . امسال سال آرامي نبود ! سالي پر از تشويش و نا آرامي براي من براي كشورمان ، براي دنيا، اما هر چه كه بود تمام بدي هايش در ماه آخر جا ماند و من اميد دارم به سال پيش رو ، براي نوروز باز هم خواهم نوشت .
پي نوشت :
در پست قبلي اشاره داشتم به كيهان قبل از انقلاب ، كه هوشنگ اسدي نازنين برايم نوشته :« کیهان پیش از انقلاب پر از بچه های آزاده بود که با بعد از انقلاب مانند رحمان هاتفی در زندان شریعتمداری تکه تکه شدند یادر سراسر دنیا آواره روایت تیتر شاه رفت هم را هم من نوشته ام روایت تو درست نیست و تازه کیهان را کسی تحویل نداد کیهان را تسخیر کردند همین آقایان شریعتمداری و شرکا! عزیزم جنایت این برادران رابه اسم کسی ننویس مثلا من کیهانی که بیشترین فحش را از شریعتمداری می خورم و در همین بهمن واسفند سه بار واقعا باید کنار انها قرار بگیرم؟» من در همين جا از از هوشنگ عزيز كه هميشه تيتر جاودانه اش در كيهان « شاه رفت » را در ياد دارم اگر سوء تفاهمي شده معذرت مي خواهم ، غرض من اين بود كه بگويم ؛ گرچه كيهان و اطلاعات و آيندگان و راديو تلويزيون با سانسور و فشار و ارعاب در كف قدرت شاه بود اما چنين نشد وگرنه كيهان مصباح زاده كجا و كيهان شريعتمداري !
نظرات