چند سطر

پدر مهندس موسوي وفات يافت پدر مهندس علي اكبر موسوي خوئيني امروز فوت نمودند ، ايشان واقعا از جمله نوادر روحاني هاي عالم و فهيمي بودند كه توانستند ثابت كنند مي شود در عين حالي كه روحاني و يا همان آخوند بود در جمهوري اسلامي يا همان جمهوري آخوندها هم زندگي كرد و از نام و نان هم فاصله گرفت ! البته فوت ايشان يعني احتمال آزادي مهندس كه نمي دانم بايد براي اين آزادي خوشحال بود يا ناراحت ! چون مي دانيد كه جمهوري اسلامي متخصص زجر دادن و يا دغ دادن افراد است تا ديروز حتي اجازه ملاقات هم به اين پدر پير نمي دادند كه پسرش را ببيند و اينقدر كردند تا دغ مرگش كردند و امروز هم نمي دانم حالا مهندس را آزاد مي كنند يا نه ؟ ( تا الان كه جمعه شب هست و مراسم تدفين آن مرحوم هم انجام شده البته اجازه ندادندكه مهندس عليرغم اعلامشان با قرار وثيقه آزاد بشود ) . مثلا بايد حتما پدر و برادر عبدالله نوري فوت مي كرد تا عبدالله نوري آزاد مي شد ! به عكس پدر مهندس موسوي كه با آن حال و روز مريضش دم در زندان اوين رفته تا ببينه بهش ملاقات مي دهند يا نه ( كه ندادند !) كه نگاه مي كنم واقعا نمي دانم چه چيزي جز نفرت نثار اين حكومت بكنم . خدا ايشان را رحت كند و به خانواده ايشان و مهندس عزيز صبر بدهد .
سمينهار
اميد ايران مهر كه از بچه هاي خوب وبلاگستان كرجي هست و چند تايي هم وبلاگ داره و خيلي هم فعال است در حوزه دفاع از حقوق اجتماعي و در اثر همين فعاليتها هم تعدادي لگد و باتوم تا بحال درمقابل استاديم آزادي تهران ( چون خواستار رفتن زنان به استاديوم بوده ) و همچنين در ميدان هفت تير ( چون خواستار حقوق برابر براي زنان بوده ) ، نوش جان كرده دو تا عكس از سمينار دين و مدرنيته كه در حسينيه ارشاد برگزار شده است در وبلاگش گذاشته كه ديدني است . ايران كه بودم همه به سمينار مي گفتند سمينهار ! و منظورشان آن بود كه مهم مطالب و موارد مطرح شده در سمينار نيست مهم پذيرايي و بخش جانبي سمينار كه بسته به فراخور برگزار كننده گان نهار بود يا چايي و شربت و كيك و ... اين عكس را كه نگاه مي كنم مي بينم واقعا همان سمينهار دين و مدرنيته بوده است . ظاهرا بحثها و موارد مطرح شده خيلي سنگين بوده است و شركت كنندگان خيلي به زحمت افتاده بودند درباره كامنت ها در آخر هم آقا جان مي خواهيد اسم مرا سانسورچي بگذاريد و يا مميزي هر چي منكه علنا هم گفتم كامنتها را برگزيده مي كنم . فحشها و دري وري ها و چيزهايي را كه لازم ندانم مال خودم و پابليك نمي كنم ، بقيه مال ديگراني كه مي آيند و مي خوانند ، حالا بماند كه من درباره سياست امروز مثلا مي نويسم يكي مي آيد از شعر فروغ فرخزاد نظر مي گذارد ! اين هم حال و هواي بعضي از دوستان است ديگر يه كم خوشحال هستند و كاريش نمي شود كرد ! . درثاني مثل بعضي ها خوره بالارفتن تعداد نظرات هم نيستم و اهل مظلوم نمايي هم نيستم كه فحشها را بردارم منتشر كنم كه ببينيد من چقدر دشمن دارم پس مهم هستم ! ، اين نظرات در درجه اول براي نوشته هاي من است خوب من هم تمام آنها را مي خوانم ، دوستاني كه براي پست قبلي نظر مي گذارند و اسم آن فرد را مي نويسند و آدرس ميدهند و ... خوب اگر من خودم مي خواستم هم اسمش را مي نوشتم و هم آدرسش را ميدادم ، و يا در مورد پيام فضلي نژاد كه بيشتر بگوئيد بيشتر بگوئيد ! والله راستش را بخواهيد اصلا از اينكه نشستم و درباره آن موجود نوشتم پشيمانم آدم مهمي كه نيست مريض است ديگر بايد دعا كرد خدا شفايش بدهد ، خلاصه دوستان از قديم گفتند در خانه اگر كس است يك حرف بس است ! چيز ديگري هم نمي گويم ، كي گفته است كه من فقط بايد بنشينم و افشاگري كنم و نيمه پنهان را برملا كنم ؟ وبلاگ يك عرصه كاملا خصوصي است ، كه هر كسي بسته به نظر خودش اجازه وارد شدن به آن عرصه را به خوانندگانش ميدهد، خودخواه و ديكتاتورهم نيستم ولي اينجا حيات خلوت من است ،هرچه را دوست داشته باشم مينويسم و هر چه را هم دوست نداشته باشم نمي نويسم ، اين در عين حالي است كه به تك تك مراجعه كنندگان احترام مي گذارم و نظرات فرد فردشان برايم عزيز و ستودني است اما معيار خاص خودم را دارم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟