ای کاش دوستان سبزمان بدانند همه دنیا فارسی زبان نیستند
هرچند که میشود حدس زد اروپايیهای چند
مورد سمبوليک نقض حقوق بشر مثلا قضیه سکینه آشتیانی یا اسانلو را رو میکنند و از ايران توضيح میخواهند. هيات
ايراتی هم با تسلط عجيبی که بخاطر سابقه آخوندیشان در دروغگويی و سفسطه دارند، جوری
آن را توجيه میکنند که (اروپايیهای بیخبر از همه جا هم که تمام اطلاعاتشان بر اساس
گزارشهای نه چندان دقيقی است که به آنها میدهند) قانع شوند که اوضاع در اين دو سال
بهتر شده . که مثلا اگر بهزاد نبوی در زندان است بخاطر اقدام سياسی نيست، بلکه اسلحه
داشته !(این را چند وقت پیش یک دیپلمات فرانسوی به من گفت که دولت ایران در جریان
مذاکراتشان به آنها گفته است!) و با آن میخواسته
امنيت ملی را به خطر بيندازند. يا مثلا اگر روزنامه ای بسته شده است به این دلیل
بوده که به مقدسات اسلامی توهين کرده نه چون
مقامات سياسی را نقد کرده .
ویا اینکه وقتی آن محمد جواد لاریجانی
دروغگو می آید در ژنو می گوید :« الان هیچ روزنامه نگاری بخاطر فعالیت مطبوعاتی در
زندان نیست !» کسی نیست که برای اروپایی ها آمار و ارقام بدهد که خب نیست مگر اصلا
روزنامه ای مانده ؟ اینها با زرنگی و حفظ ظاهر،
روح و روان آنها را حتی وقتی در خانه و خيابان هم زندانی کرده اند که عملا از زندانی کردن فيزيکی هم
بدتر است.
نگاه نکنید به واکنشهایی که مثلا
درباره جعفر پناهی در فستیوالهای سینمایی می شود و یا اخبار موسوی و کروبی را همه
دنبال می کنند بسیاری از اتفاقات مهم مثلا اینکه در زندانهای اوین و رجایی شهر چه
بر سر زندانی ها می آید ، اين چيزها در گزارشهايی که مقامات اروپايی و آمریکایی میخوانند
نيست و برای همين ظاهر را میبينند و قانع میشوند.
اينجاست که تعجب مقامات اروپايی و
آمریکایی از گزارشهایی که به ندرت از ایران از سوی بعضی ازافراد به زبان انگلیسی
منتشر می شود یکباره برایشان جالب است و بدنبال پیگیری آن می افتند ، مثلا اگر
اخبار شهادت هاله سحابی به سرعت به زبان انگلیسی منتشر نمی شد آیا واکنش اینچنینی
مقامات آمریکایی و اروپایی را بدنبال داشت ؟ آنها اگر بدانند حقيقیتی که در ايران میگذرد چيست،
از ترس افکار عمومی مردم خودشان هم جرات نمیکنند توجيههای آخوندی مقامات ايرانی را
بپذيرند.
در این دو سال دهها و شاید صدها سایت
و پایگاه و وبلاگ فارسی زبان راه افتاده است که خب خیلی هم خوب است و جای تقدیر
دارد اما هنوز که هنوز است این همه طرفداران «جنبش سبز ایران» که در خارج از کشور
هستند و همه هم شکر خدا از تحصیلات عالی برخوردارند و زبانشان هم خوب است و اینهمه
هم اطلاعات خام هر روز بهشان می رسد نتوانستند یک وب سایت خبری چند زبانه برای «جنبش
سبز ایران» راه بیاندازند .
تنها کارکرد این همه سایت و وبلاگ
فارسی زبان هم نهایتا این شده که خودمان که همه این اخبار را می دانیم بخوانیم و نهایتا در بالاترین و دنباله و
آزادگی و فیس بوک آنها را دوباره لینک
بدهیم و دوستانمان هم بیایند لایک بزنند و خیلی کار بکنند چهارتا فحش هم نثار
خامنه ای و احمدی نژاد بکنند وبروند !
در صورتیکه الان در این عصر ارتباطات
باید بدانیم که همه دنیا فارسی زبان نیستند و بدون شک خبری که به انگليسی يا يک زبان
جهانی ديگر منتشر نشود هرگز اتفاق نيفتاده است و اگر جزييات وحشتناک اوضاع حقوق بشر
تنها در سينهی من و شما بماند هرگز نمیتواند حقيقت ايران را به خارجيان نشان دهد.
فرض کنيد که مثلا همین ماجرای ضرب و شتم مسعود
باستانی در جلوی چشمان خانواده اش که همه مان شاید در همین چند روز دهها بار در
سایتهای فارسی زبان و فیس بوک در صفحه های همه دوستانمان دیده ایم و یا اخباری که
جسته و گریخته از تک تک زندانیان و
قربانیان نامور و گمنام این دوساله اخیر می شنویم را در یک جائی با جزيياتش به زبان
انگليسی منتشر بشود، فکر میکنيد برخورد اروپاو آمریکا با ايران همينطور ملايم و نرم
میماند؟
يا مثلا اگر فقط همین اخباری که در رجا نیوز و
فارس و دهها سایت دیگر محافظه کاران منتشر می شود را یکی بردارد به زبان انگليسی هم
بنویسد تا همه بشناسند این «گندم نمایان جو فروش» را ، فکر میکنید اصولا اين روش سرکوب
در ايران تا اينجا پيش میرفت؟
مثلا یکی از سایتهایی که اتفاقا
بسیار حرفه ای و دقیق هم عمل می کند و وظیفه
خودش را نقد و بررسی محافظه کاران می داند «دیگربان» است ، خوب درست است که
بازگویی این اتفاقات و کژی های محافظه کاران برای خود ما ایرانی ها هم لازم است و
اصلا هر اتفاقی که قرار است بیفتد از همین آگاهی رسانی هاست اما ای کاش مثلا همین
سایت برمی داشت همه این اخبار و اطلاعاتش را به زبان انگلیسی هم منتشر می کرد،
آنوقت بود که مثلا وقتی این اروپایی ها و آمریکایی ها دنبال اتفاقات رایج ایران
هستند نمی رفتند سراغ چند پایگاه و منبع اطلاعاتی موجود که یا دست مجاهدین است و
یا برای خود حکومت ایران است و یا اگر برای «جنبش سبز» است آنقدر بی محتواو شعاری
است و از نظر ظاهری هم آنقدر زشت طراحی شده است که کسی جدی اش نمیگرد !
لطفا اين جمله را از من به ياد داشته
باشيد و در تمام تحليلهايتان واردش کنيد: خبری که تنها به زبان فارسی منتشر شده باشد،
انگار که هرگز اتفاق نيفتاده است.
Summary:
News that we all know ar true and have even published in Persian, has not
actually happened until it's published in English or another international
language. That's why EU delegates don't know about the horrible but invisible
status of human rights in Iran. Reformists must take this seriousely and start
to publish news and analysis in English.
نظرات