مفتخورها یا رانتخوارها ؟ مسئله این است
در هفته های اخیر سایتهای محافظه کاران بسیار از شرکتهای کاغذی و نوظهوری سخن رانده اند که امروز با سرمایه های اندکی و غالبا کمتر از ده میلیون تومان ثبت و فردا قراردادهای چند میلیاردی را از سوی کارگزاران ارشد دولت احمدی نژاد تحویل گرفته اند .!
ورای اینکه بخواهیم به دانش فنی و استعداد تخصصی آنها بپرداریم که عمدتا همگی در اواسط کار اعلام ناتوانی نموده اند و پروژه را به دیگران واگذار کرده اند و یا با حیف و میل اموال عمومی وبودجه کشور کار را تعطیل نموده اصول اولیه ظاهر سازی را هم حتی برای تاسیس چنین شرکتهای نامرئی و کاغذی رعایت نکرده اند .
به عنوان مثال در روزهای گذشته اعلام برنده مناقصه پل خلیج فارس در
حالی در حضور خبرنگاران اعلام گردید که برندگان
قرارداد یك میلیارد دلاری تنها ۲۷۰۰۰دلار سرمایه دارند و در سال جاری تاسیس شده اند
و تا كنون هیچ پروژ ه اجرایی در این زمینه نداشته اند!!! آیا به نظر شما این اقدام
استفاده بهینه از توان شركتهای داخلی است ؟ نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی نباید
بر موارد این چنینی نظارت كنند؟
بله ! اخیرا كنسرسیومی به رهبری پترو ساحل توسعه خلیج فارس +
شركت هدایت سرمایه گذاری ایده برنده این مناقصه
شده است .
رقم دقیق اجرای پروژه ۶۵۰ میلیون یورو است كه
۱۵% آن را دولت تعهد كرده و مابقی از طریق تامین اعتبار كنسرسیوم سرمایه گذاری می شود
و پروژه باید طی سه سال انجام شود و از پایان سال جاری كلید می خورد.
در جلسه اعلام برنده مناقصه رحیم
بقایی معاون احمدی نژاد و علیرضا موحدی معاونت
توسعه و مدیریت حقوقی و امور مجلس رییس جمهور و سید رضا موسوی مدیر عامل سازمان منطقه
آزاد قشم نیز حضور داشتند.
معاون رییس جمهور در پاسخ به سوال خبرنگاری
در خصوص احتمال استفاده از توان فنی صدرا و
ماشین سازی اراك در این پروژه گفت : قطعا توان تخصصی این دو شركت بالاست اما استفاده
از توان آنها در این پروژه منوط به نظر برندگان مناقصه است.
به این تصاویر تاسف انگیز نگاه كنید و
بیاندیشد كه چگونه در زمانی كه این همه شركت با سهامداران فراوان و سرمایه كلان در
كشور وجود دارد ساخت چنین پل عظیم و ملی به دو شركت كاغذی كه یكی تنها چند روز و دیگری
چند ماه قبل تاسیس شده و با سرمایه اندك و حتی ۱۰۰ هزار تومانی ثبت شده اند واگذار
می شود؟ واقعا سرنوشت پروژهای با این منوال به كجا خواهد انجامید؟
آیا سهامداران و اعضای هیات مدیره این
شركتها جز از مابهترون هستند كه با سرمایه ۱۰۰ هزار تومانی به جنگ ساخت پروژه ۶۵۰ میلیون
یورویی می روند؟
آیا این استعمار پیمانكاران توانمند كشور
نیست كه پروژه ملی بدست شركتهای كاغذی بیافتد و آنها با پیمانكاران توانمند كشود قرارداد
دست دوم ببندند و از این طریق ره صد ساله را یك شبه بروند؟
آیا علاج واقعه قبل از وقوع نباید كرد
و از همین ابتدا جلوی این رویه ناصواب در پروژه را گرفت تا در سالهای بعد به مشكلهای
مختلف بر نخوریم و دوباره شاهد تاخیرهای طولانی بهره برداری از این سازه ملی نباشیم.
شركتهای صدرا نور و شركت ساختمانی وریج
كه سهامدار اصلی شركت سرمایه گذاری ایده پارس یكی از برندگان مناقصه است نیز متعلق
به خانواده ایرانی شاد است و با توجه به اینكه هر دو شركت سایت اینترنتی دارند سابقه
آنها در ایجاد پروژههای ساختمانی است و نه پروژههای ملی و تجهیزاتی!
نظرات