انقلاب یاسمنی که سایه بر هلال شیعی انداخت - بخش دو

استراتژی کلان  جمهوری اسلامی بر اساس تئوری «حفظ نظام» طراحی شده است که شاید بتوان گفت یک استراتژی بی‌نظیر است و شاید تنها حکومتی در جهان باشد که تمامی وجود و داراییهای خود را در این جهت به «حراج» گذاشته است.
یکی از اوجب واجبات در این استراتژی همان دیوار شیعی یا هلال شیعی است که همانطور که در پیش به آن اشاره داشتم این دیوار دارای سوراخهای طبیعی است و قطعات آن هرگز به هم متصل نخواهد شد. بخشی از این دیوار که در لبنان ساخته شده است با بخش عراقی آن فاصلۀ زیادی به پهنای خاک سوریه دارد و بخش عراقی این دیوار را موریانه‌های «سنی مذهب» و حتی موریانه‌های «شیعه مذهب» می‌توانند ویران سازند و جمهوری خودمختار کردستان و وجود ترکیه سکولار و عوامل سوریه هم می‌توانند سوراخهای دیگری در بخش عراقی دیوار بوجود آورند و آنچه که در ‌‌نهایت نصیب  جمهوری اسلامی خواهد شد گیر افتادن در دور باطل دیوار سازی و نهایتا «روند از دست دادن‌ها» و افلاس درونی خواهد بود. اما گذشته از این‌ها نمی‌توان تلاشهای شبانه روزی «سپاه پاسداران » و اهداف مورد نظرشان را نادیده انگاشت که عبارتست از:
یک - هلال شیعی به عنوان «بخش بزرگی» از استراتژی کلان «تدافعی – تهاجمی» حکومت جمهوری اسلامی  به شمار می‌رود. لذا حضور فعال در لبنان برای ساختن برج و باروهای تدافعی و تهاجمی، امری ضروری به نظر می‌رسد که به نوبۀ خود بخشی از استراتژی «نبرد با دشمن در خانۀ دیگران» است که نقش زیر مجموعۀ استراتژی کلان را دارد.
در آغاز، دوری فاصلۀ زمینی از یک سوی و استفادۀ لجیستیکی از خاکهای دو کشور ترکیه و سوریه به عنوان تنها راه زمینی ممکن، نه تنها مشکلات و هزینه‌های فراوانی را بر دامن رژیم اسلامی می‌گذاشت بلکه به خاطر تنشهایی که رژیم اسلامی با دولت‌ها و احزاب ترکیه داشت، امنیت مسیر را به خطر می‌انداخت، لذا رژیم در مقطعی با واسطه گی حافظ اسد به گروه پ. کا . کا  به رهبری عبدالله اوجالان نزدیک شد و تعدادی پایگاه و کمپهای آموزشی در اختیار این گروه قرار داد تا از آن‌ها به عنوان نیروی فشار برای چانه زنی در رابطه با ایجاد راه امن لجستیکی از مسیر ترکیه به سوریه استفاده نماید (در آن شرایط راههای هوایی و دریایی چندان امنیت نداشتند) و از سوی دیگر با سازماندهی گروهی از ارازل و اوباش از شیعیان ترکیه «حزب الله ترکیه» را راه انداخت که همگی این تلاش‌ها در جهت گسترش نیروی حزب الله لبنان بود. اما با بمباران کمپهای آموزشی و پایگاههای پ. کا . کا در خاک ایران، توسط نیروی هوایی ترکیه ( که در کمال سکوت رسانه ای هر دو طرف انجام شد! )  و سرکوب شیعان ترکیه در ترکیه پس از تحرکات سپاه در ترکیه که اخراج منوچهر متکی سفیر ایران در آنکارا نیز در ادامه همان درگیریهای خاموش بود این داستان خاتمه یافت . پس از آن بود که  نیروهای اعزامی سپاه و اطلاعات در ترکیه که زیر پوششهای تجاری فعال بودند شروع به باز کردن یک ایستگاه جدید در قبرس نمودند و از سال ۱۳۶۴، تمامی توان نیروی قدس سپاه و وزارت اطلاعات در جهت ایجاد سه پایگاه اصلی به کار گرفته شد.
الف: سوریه و لبنان
ب: ترکیه و قبرس
پ: افغانستان و پاکستان
این سه پایگاه اصلی به کمک حزب الله لبنان  که در کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکای لاتین پراکنده هستند، بزرگ‌ترین شبکۀ مافیایی قاچاق و توزیع مواد مخدر و خرید سلاح در برابر هروئین و تریاک، شبکه‌های سرقت و اوراق اتوموبیل وده‌ها نوع از عملیاتهای تبهکارانه را سازماندهی و عملیاتی کردند که همچنان در ابعادی بسیار گسترده‌تر ادامه دارد. (به عنوان مثال خودروی  بمب گزاری شده که برای ترور رفیق حریری بکار رفت در ژاپن ناپدید شده بود و در لبنان دوباره مونتاژ شده بود).
سودی که از این راه بدست می‌آمد مصرف حق الزحمه و کرایۀ امکانات سوریه، مخارج تهیّۀ جنگ افزار برای جنگ عراق و هزینه‌های سپاه بدر و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تسلیح حزب الله و… می‌شد.
بنابر این می‌بینیم که تشکیلات «حزب الله لبنان» از‌‌ همان آغاز برای حکومت ایران  سود آور بوده است و از دست دادن آن یک ضایعۀ بزرگ و نتیجۀ آن شکست سیاستهای منطقه‌ای رژیم را به دنبال خواهد داشت. شکست در لبنان برای جمهوری اسلامی ، نه تنها شکست در عراق بلکه به معنی از دست دادن بخش عظیمی از شبکه‌های پر در آمد مافیایی رژیم نیز می‌باشد.
اما در روزهای گذشته و با پیروزی تحت فشار میقاتی که یکی از بزرگترین کارتلهای اقتصادی زیر نظر حزب الله و ایران را در دست دارد و در زمینه تلفن همراه در ایران سرمایه گذاریهای کلان هم کرده فعلا ایران به نیمی از خواسته های خود در منطقه لبنان رسیده است.اما آیا به پایان ماجرا نزدیک شده‌ایم؟
قاسم سلیمانی یکی از مظنونان اصلی دادگاه ترور رفیق حریری 
با اینکه حزب الله لبنان و سوریه و ایران  ظاهرأ یک مثلث قوی را تشکیل می‌دهند اما ترور «رفیق حریری» و هم اکنون برگزاری دادگاه بین المللی آن ضربه ای بسیار بزرگ برای  هر سه ضلع این مثلث می تواند باشد چرا که اگر دادگاه بتواند ثابت نماید که نیروی قدس و در نتیجه خامنه‌ای حکم قتل «رفیق حریری» را صادر کرده است،‌این ماجرا مانند دادگاه میکونوس می تواند جمهوری اسلامی را مجددا در انزوای دیپلماتیک قرار دهد.
از جمله پیش لرزه های این دادگاه می توان در نخست اشاره کرد اول پایه های داخلی سپاه را خامنه ای تقویت کرد و با اعطای درجه سرلشگری به فرمانده نیروی قدس کمی به او روحیه داد تا ترس از حکم دادگاه را از دل او بزداید و سپس  از چند هفتۀ پیش نیروهای مهندسی نیروی قدس و ارتش سوریه به بازبینی سنگر‌ها و استحکامات حزب الله لبنان پرداخته اند چرا که  یک هفته پیش از این بازدید‌ها ارتش اسرائیل مانور گسترده‌ای د مجاورت مرزهای لبنان داشته است.
از سوی دیگر  مقتدی صدر را به همراه سرپرست وزارت امور خارجه علی اکبر صالحی  را به عراق فرستاده که  احتمالا سه ماموریت زیر را انجام بدهد:
الف: آماده کردن شیعیان عراقی  برای گسیل کردن به لبنان از طریق سوریه.
ب: کمک به تخلیۀ احتمالی سلاحهای مهم حزب الله به عراق در صورت شکست.
پ: انتقال اعضای حزب الله  لبنان به عراق در صورت شکست.

 از سوی دیگر دادستان مامور پرونده ترور رفیق حریری  نیز دست طرفهای پرونده را نیک خوانده است و تا کنون کیفرخواست را علنی نکرده است که  در واقع هم به حزب الله لبنان زمان بیشتری برای تصمیم گیری بدهد و هم  از سوی دیگر برای شکل گیری حرکتهای سایر بازیگران زمان می‌خرد .  

 دادگاه لاهه از دولت لبنان تقاضای استرداد متهمین را تا کنون نکرده است ، زیرا از پیش برنامۀ احتمالی طراحی شده از طرف «مثلث ترور» برای سقوط دولت سعد حریری را پیش بینی می‌کرده‌اند (زیرا حزب الله قبلا از این حربه استفاده نموده بود) و به جای آن کشور لبنان را فارغ از اینکه میقاتی بر سر کار بتواند باقی بماند و یا مجددا در پی جنگهای داخلی حریری بر سر کار بیاید  مسئول استرداد متهمین می‌داند و در صورت عدم تمکین کشور لبنان شاهد تحریمهای سازمان ملل خواهد بود.
از آن طرف نیز اسرائیل کاملا حوادث جاری را زیر نظر دارد و در حال آماده باش است و بدش هم نمی‌آید که مناطق شیعه نشین را دوباره به تلّی از خاک تبدیل کند و شیعیان لبنان را مجددا اردوگاه نشین نماید و یا به شهرک صدر بفرستد تا هم از شر آنها رهایی یابد مدتی و برای بازسازی مناطق ویران شده مجددا چند میلیارد دلار خرج و مخارج روی دست جمهوری اسلامی  بگذارد.

حکومت عربستان نیز گرچه اول اعلام کرده بود برای وساطت در مورد دادگاه حریری آماده است اما در طی هفته های گذشته بسرعت نظر خود را پس گرفت و اعلام کرد که به خاطر خطرناک بودن شرایط لبنان خود را از معادلۀ مذاکرات کنار می‌کشد این اشاره به اوضاع خطرناک لبنان  در واقع پیشنهاد این دستور العمل است: که زمان «زمان عمل‌های خطرناک» است.
مجددا به نقش خامنه ای و دادگاه ترور رفیق حریری باز می گردیم و اینکه  مطرح نمودن نام خامنه‌ای به عنوان دستور دهندۀ قتل و مشارکت بشار اسد و شوکت اسد و فرمانده نیروی قدس قاسم سلیمانی توسط  چند رسانه نیمه معتبر آمریکایی همچون نیوز مکس و رادیو دولتی فرانسه این احتمال را مطرح می‌کند که حزب الله و بشار اسد و سپاه قدس را وادارند تا از ترس مرگ به تب راضی شوند و معامله را بپذیرند.
از دیگر پس لرزه های این دادگاه در ایران می توان به  پخش شدن خبر کشته شدن علیرضا عسگری در رسانه های ایران پرداخت که درست یک هفته بعد از آن انجام شد که اعلام شده بود علیرضا عسگری در دادگاه لاهه بر علیه ایران شهادت خواهد .

اکنون فقط باید به انتظار نشست تا نتیجه دادگاه را دید و همچنین اتفاقات در مصر را هم به همه اینها اضافه کرد .

انتفاضه کشورهای عربی که از تونس آغاز شد و به اردن و مصر و سودان و ... کشیده شده می تواند خط بطلانی بر تئوری اسلامیزه شدن و قبض و بسط هلال شیعی منطقه وارد کند و کشورهای مسلمان منطق یکی پس از دیگری به جامعه دینداران سکولار تبدیل بشود و این یعنی مرگ حاکمان دیکتاتور دینی در منطقه از جمله سلطان سیدعلی خامنه ای .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟