انقلاب یاسمنی که سایه بر هلال شیعه انداخت - بخش یک

" ما از دروغ خسته شدیم و بن علی باید همین الان برود. "
چرا انقلاب یاس تونس خواب بسیاری از حاکمان منطقه و بخصوص رهبران ایران را آشفته کرده ؟ شاید یکی از دلایل انقلاب تونس این باشد که شباهتهای بسیاری با جنبش سبز داشته است و حاکمان ایران بیم آنرا دارند که مبادا ملت ایران نیز با الهام از تونسیان اعتراضات خود را شدت بیشتری بخشند ! اما انقلاب تونس و حواشی بعد از آن که انقلابیون و دولت موقت اعلام کردند جایی برای اسلامگرایان نیست و کرسی ها را در اختیار سکولارها خواهند گذارد سکته بزرگی برای نیت چندین ساله اسلامگرایان و بنیادگرایان منطقه و بخصوص شیعیان ایجاد کرد .
تونس گرچه در نیم دایره هلال شیعی افسانه ای حاکمان بنیادگرای منطقه نبوده اما انقلاب یاس تونس زنگ خطری می تواند برای همه کشورهای مسلمان منطقه باشد چرا که پس از به نتیجه رسیدن قیام مردم تونس که با خودسوزی یک جوان بیکار این کشور شروع شد، مردم چندین کشور عربی هم دست به تظاهراتهای اعتراضی زدند، کشورهائی مانند مصر، الجزایر، اردن و یمن. آنچه که در این قیامها بیشتر از هر چیزی جلب توجه می‌کند، اعتراض به وضع معیشت است. اعتراضی که در دو کشور الجزایر و مصر بصورت خودسوزی خود را نشان داده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که به نتیجه رسیدن قیام مردم تونس، باعث تشویق مردم دیگر کشورهای منطقه که با وضعیت مشابه مواجه هستند، خواهد شد .
 اما جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت شیعی خود بیشتر نگران کشورهای شیعی منطقه است چرا که به طور طبیعی تنها می‌تواند بر روی شیعیان منطقه حساب قطعی و دراز مدت باز کند و توسط آنان باجگیری های خود را از بحرانهای منطقه ای در عرصه بین الملل انجام بدهد اما در نگاهی کلان تر سنی های ناراضی را نیز در منطقه به بازی می گیرد و تحت نام « نهضت جهانی اسلام » و یا « نهضتهای آزادیبخش » آنها را به مثابه مهره های شطرنجی در صفحه خود مقابل دشمنانش می گستراند ، قاچاق سلاح از ایران به گامبیا که در نیجریه شناسایی و توقیف شد یکی از جمله این استراتژی بلند مدتی است که ایران سالها آنرا دنبال می کند این استراتژی «جنگ در خانۀ دیگران» نامیده می‌شود و نیروی قدس سپاه مدتهاست که آنرا پی میگیرد و در این راستا علیرغم  هزینه‌های سنگینی  که  متحمل می شوند را پی می گیرد .
پس از فوت آیه الله خمینی و آغاز قدرت سید علی خامنه ای اندیشه برقراری « هلال شیعی » در ایران که پیشتر بسیاری از بنیادگرایان مسلمان همچون سید جمال الدین اسد آبادی آنرا در آرزو و اندیشه های خود داشتند با جدیت پیگیری شد . این هلال شیعی از لبنان آغاز و در پاکستان به اتمام می رسد .
رابطه ایران و سوریه در ظاهر مستحکم اما همواره همراه با شک و ترس توام بوده
بدنبال همین استراتژی بود که  حمایت از شیعیان پاکستان در دستور کار ایران قرار گرفت  که البته تا کنون کاملا شکست خورده است، چرا که با فشار کشورهای عربی و استراتژی پاکستان در رابطه با افغانستان چنین اجازه‌ای به «تروریست مقدس» ایران داده نشده و با کشتارهایی که از طرف وهابیون در پاکستان انجام می گیرد  تمامی سرمایه گذاری‌های رهبران حاکم بر ایران در آن مرحله به هدر رفته ولی داستان شیعیان پاکستان به طور نیمه تمام همچنان باقی است و اگر ما فراموش کرده‌ایم، کشورهای عربی و پاکستان و جمهوری اسلامی آنرا فراموش نکرده‌اند. این سرمایه گذاری‌ها البته در کشور عراق به بهره دهی نسبی و در لبنان به بهره برداری کامل رسیده است.
یکی از دلایل موفقیت ایران در لبنان البته وجود خانواده اسد بوده است ، سوریه به خاطرنقش استراتژیک خود به عنوان «دلال منطقه‌ای» با اینکه تنها کلید ممکن جمهوری اسلامی برای باز شدن این قفل حساس می باشد و تا کنون نیز به خوبی عمل کرده است  اما هیچگاه راه مطمئنی برای جمهوری اسلامی نبوده است، و حاکمان ایران همواره بیم آنرا دارند که این کلید به یکباره عمل نکند  از این روی جمهوری اسلامی و بطور مشخص تر سپاه پاسداران همیشه به نیروی سوم و خارج از حیطۀ وابستگی به سوریه می‌اندیشیدند تا بتوانند جبهۀ لبنان را زیر چترحمایت مستقیم خود داشته باشند اینگونه است که  در شرایط بعد از سقوط صدام حسین، با سازماندهی شیعیان عراقی در حال رسیدن به این نیروی سوم هستند.
با ورو نیروهای آمریکایی در عراق کار برای ایران سخت تر شد چرا که کشورهای عمده منطقه همچون عربستان حمایت قاطع و صد در صد خود را از حضور آمریکائیان در این کشور اعلام می داشتند و حتا ابایی هم از در اختیار گذاشتن کشور خود برای ایجاد پایگاههای نظامی در آنها نداشتند ، در اینجا بود که ایران سعی نمود با گشودن جبهه های فرعی این کشورها را درگیر آنها کند تا خود بتواند در عراق که به مقابه ابتدای کمر این هلال شیعی است آزادانه عمل نماید .
یمن یکی از این جبهه های فرعی بود ، که البته در یمن نیز در رابطه با مسئلۀ شیعیان زیدی یمن تا کنون جمهوری اسلامی  شکست نسبی خورده است و فعلا شیعیان یمنی در حالت صلح مسلح به سر می‌برند و از آنجا که به جنبش حماس فلسطین نیز زیاد امیدوار نبوده اند ، بعد از شکست آخرین تلاشهایش برای تحریک شیعیان و بنیادگرایان مصری ، اکنون برای نفوذ در مصر بار دیگر «حزب الله لبنان»  ر وارد بازی کرده اند تا بتوانند جبهه‌ای لجستیک برای حمایت از حماس  ایجاد کنند ، اما با بی‌آبرو شدن اخوان المسلمین مصر به خاطر دست داشتن در این طرح، اکنون «حماس» نیز در لیست انتظار است و جمهوری اسلامی از طریق لابی گری به سرپرستی رحیم مشایی سعی در نفوذ دیپلماتیک در مصر دارد .
با کنار رفتن حماس و موفقیت همراه با شک در سوریه اکنون جمهوری اسلامی فقط دو مهره قدرتمند و مطمئن در این صفحه شطرنج دارد و بس و آن حزب الله لبنان در وحلۀ اول و شیعیان عراقی در وحلۀ دوم  هستند .
این دو مهره اکنون کلیدی‌ترین نقش را در استراتژی یاد شده بازی می‌کنند و در واقع می‌توان گفت که نیروهای سازمان یافتۀ شیعیان عراقی در شرایط کنونی نقش پشتیبانی «حزب الله لبنان» را برعهده دارند و اگر بتوانند به وضعیتی بهتر ازاین دست یابند آن وقت است که می توانند زمینه ساز حرکتهای دیگر در ترکیه و سوریه هم بشوند که مطمئنا هم سوریه و بیشتر ترکیه نیز به این امر اشراف دارند که هر دو نیز بازیهای پشت پردۀ خود را دارند اینجاست که فعلا هرسه کشور در این رابطه سکوت می‌کنند و تمامی تلاش‌ها به طور مخفیانه انجام می‌گیرد ، ترور عماد مغنیه در یکی از گوشه های کوه یخی بود که ناگهان در اوج دوستی سوریه و ایران رخ داد و نشانه هایی از یک جنگ سرد بین این دو کشور و یا واضحترش بین سوریه و ایران و حزب الله بود ، مغنیه یک عنصر کلیدی حزب الله لبنان و ایران بود ، کسی که سال‏ها نیروهای امنیتی دنیا همچون موساد و سیا و قوه قضائیه آرژانتین و اینترپول در جستجوی او بودند ، او دارای پاسپورت دیپلماتیک جمهوری اسلامی بود و در فاصله بسیار نزدیکی با  مقر سازمان اطلاعات سوریه ترور شد .
بسیاری ابتدائا این ترور را به موساد نسبت دادند  اما رفته رفته آگاهان بسیاری این عملیات تروریستی را در بستر یک اختلاف پنهان  بین سوریه و ایران  تحلیل نمودند.
بر اساس اطلاعات موجود عماد مغنیه در روز ترور ساعاتی از خروجش از تهران نگذشته بود که وارد دمشق شده بود ومقرر بوده همان شب نیز در سفارت ایران با تعدادی از مسئولان ایرانی و حزب الله لبنان نیز دیداری مهم داشته باشد که ترور شد.
عماد مغنیه

همه حدس و گمانها بر این است که نیروی قدس سپاه از ارتباط وی با سوریه نگران و ناراضی بوده و سوریه نیز از ارتباط تنگاتنگ او با ایرانی ها معترض بوده و این ترور یا کار ایران بوده است و یا اینکه سازمان امنیت سوریه، در یک تسویه‏حساب با ایران، وی را ترور کرده است که البته دومی احتمالش بسیار بیشتر است چرا که در بعد از ترور نیز سوریه بلافاصله یک کمیته‏ حقیقت‏یاب برای بررسی و معرفی عامل یا عاملان این ترور تشکیل داد که با گذشت چند سال از ترور تاکنون آن کمیته هیچ اظهار نظری نکرده وهیچ فرد و یا گروهی را معرفی ننموده ، همین سکوت گمانه زنی دست داشتن سوریه در ترور را بیشتر تقویت می نماید .
فارغ از این اعتراضات پنهان و جنگ سرد بین سوریه و ایران این دو کشور منافع مشترک بسیاری با هم داشته و دارند ، یکی از این نقاط عمده اشتراک لبنان است چرا که که آنچه در لبنان می‌گذرد باید پیش از آنکه منافع ایران را تامین نماید، باید در وحلۀ اول منافع سوریه را منظور کرده باشد، هرچند که جمهوری اسلامی در طی این سی سال تمامی تلاشهای خود رابرای افزودن بر درصد سهم خود از منافع، در این بازی مشترک به کاربسته‌اند امّا عملا سهم عمده ای تا کنون نصیبش نشده است و  خانوادۀ اسد همچنان دست بالا را دارد و ایران همچنان نقش «دم» را بازی می‌کنند و باید به دنبال منافع خانوادۀ اسد حرکت بکنند. داشتن نقش «دست بالا» در لبنان به خاطر مرز طولانی سوریه با لبنان و نفوذ سنتی است که در ارکان قدرت لبنان در طول سالیان دراز اشغال نظامی لبنان به دست آورده است و نقش ایران  در لبنان، بدون اراده و اجازۀ سوریه تقریبا هیچ به شمار می‌رود .
منافع سوریه را به ترتیب زیر می‌توان دسته بندی کرد:
یک- سوریه با در دست داشتن لبنان، مرزهای زمینی خود با اسرائیل را گسترش داده بود و با اعمال نفوذ در ارکان تصمیم گیرنده و معامله با عشیره‌های لبنانی در واقع لبنان را به بخشی اعلام نشده از خاک خود در آورده بود که البته هزینه‌های سرسام آوری را بر دوش اقتصاد غارنشینی سوریه می‌گذاشت.
دو- بعد از جلب شدن نظر رژیم شیعه ایران به جنوب لبنان، سوریه دریافت که می‌تواند با استفاده از منابع مالی ایران، نیرویی سازمان یافته و رایگان حزب الله لبنان را که ظاهرا تحت کنترل و فرماندهی ایران  و در واقع تحت محاصره و کنترل سوریه است را به عنوان اهرم فشار و کانون ایجاد بحران در بازیهای بین المللی بکار گیرد.
 از سوی دیگر سوریه در این راستا از سودهای سرشار مالی نیز بهره می‌برد که یکی از آن‌ها خریداری سیستمهای دفاع موشکی روسی با پول مردم ایران در سالهای اخیرمیباشد و داشتن میلیون‌ها بشکه نفت مجانی مردم ایران که سالیانه و به مدت سی ویک سال است که به سوریه تزریق می شود نمونۀ دیگر آن است. بنا بر این می‌توان گفت که سوریه معاملۀ سود آور بزرگی را به پیش می‌برد که هیچیک از کشورهای عربی نمی‌توانند پیشنهادی بالا‌تر از آنرا به سوریه بدهند ،  و در واقع همین کمکهای مالی و دست و دل بازانۀ  رهبر ایران به خانوادۀ اسد است که از سوی دیگر باعث بوجود آمدن نوعی از اعتیاد به منافع  را در آنها بوجود آورده که در طولانی مدت به نوعی از بیماری مزمن اقتصادی منجر گشته است که تنها نقطۀ ضعف سوریه در این رابطۀ «برادرانه» با ایران می‌باشد .

سه- ادامۀ تنش‌ها در لبنان نه تنها همیشه اسرائیل را در حالتی از نه جنگ ونه صلح قرار می‌دهد وهزینه‌های جاری خاصی را بر اقتصاد اسرائیل تحمیل می‌کند، بلکه از سوی دیگر حاکمیت خانوادۀ اسد و علوی‌ها را که از نظر جمعیتی در اقلیت قرار دارند را تضمین می‌نماید و نظر به اینکه بعد از کرد‌ها و سایر اقلیتهای مذهبی و قومی ساکن سوریه تقریبا می‌توان گفت که اکثریت مردم سوریه سنی مذهب و تحت تاثیر «اخوان المسلمین» قرار دارند، لذا میل چندانی را در قدرتهای اروپایی و آمریکا و حتی اسرائیل برای بر هم زدن بازی قدرت در سوریه ایجاد نکرده و بازی در یک حالت «آچمز» نگهداری شده است و خانوادۀ اسد و علوی‌های سوریه در موقعیتی افسانه‌ای قرار گرفته‌اند، زیرا حتی دشمنانشان نیز در حفظ آن‌ها بر اریکۀ قدرت کمال کوشش خود را به خرج می‌دهند و در اعمال عملیات خصمانه هم نوعی از احتیاط را در نظر می‌گیرند. لذا خانوادۀ اسد نیز باید بدانند (که البته می‌دانند) که چگونه بازی کنند تا آوار بر سر همگان نریزد و بازهم همگان می‌دانند که بلندیهای جولان تا آینده‌ای بسیار دور و نامشخص به سوریه پس داده نخواهد شد، همانگونه که می‌دانند اورشلیم نیز تقسیم نخواهد شد و بازیگران، نوعی از بازی «پوکر نیمه باز» را که دو برگ آن کاملا باز است و در واقع بهانۀ اصلی ادامۀ بازی است را برای رسیدن به اهدافی دیگر همچنان ادامه می‌دهند.
 در آخرباید از شیعیان ساکن عربستان سعودی یاد کرد که معمولا نامی از آنان برده نمی‌شود، شیعیان عربستان  شاید آخرین حلقۀ زنجیر استراتژی منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را تشکیل ‌دهند.


* گزنده

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟