! صدای قروم قروم یکساله جواب داد
همین
اول بسم الله مطلب بگویم که شاید خیلی ها از جمله سبزهای گرامی از این نوشته
خوششان نیاید و این را حمل بر خیلی چیزهای دیگر بدانند ،شاید کیهانی ها و رجا
نیوزها از این نوشته خوششان بیاید و خیلی چیزهای دیگر ! ولی به ما یاد داده اند که
حرف حق را باید زد و معمولا هم حرف حق تلخ است کاریش نمی شود کرد !
لطیفه
و حکایتی هست که می گویند اگر خواستی به کسی چیزی بگویی که آن فرد خوشش نمی آید
لازم نیست همه اش را یکهو تقدیمش کنی می توانی مدتی فقط مثلا بگویی قرم قرم و دست
آخر که قروم برای آن فرد عادی آمد دست آخر یک ساق هم به آن اضافه کنی ! مطمئنا جواب
خواهد داد .
سال
پیش همین روزها کشور ما دست خوش اتفاقات مهم و تاریخی بود ، تحول و اتفاق بسیار
بزرگی افتاد که البته نتایجش هم چشمگیر بود بارها و بارها گفته ام که جنبش سبز اگر
همین الان هم تعطیل بشود و برود پی کارش کارش را انجام داده و البته بسیار هم خوب
انجام داده و بزرگترین و مهمترین دست آورد جنبش سبز شکستن هیمنه و ابهت پوشالین
سلطان علی خامنه ای بود ! ، امری که در طی این بیست و چند سال هیچ قدرت داخلی و
خارجی نتوانست انجام بدهد .
خامنه
ای با همه زیرکی و زرنگی اش که توانسته بود در طی این سالها از خودش نقش یک بزرگ
قوم و کدخدای مملکت را بازی کند دست آخر در بعد از این انتخابات دست خود را رو کرد
و با حضورش در آن نماز جمعه تاریخی و سخنان جانبدارانه اش از انتخابات تقلبی و
برگزیده شدن احمدی نژاد کار را تمام دانست و همه را به خفه خون گرفتن دعوت کرد ،
اما دیدیم که ملت بعد از آن با حضور میلیونی شان به خیابانها ریختند و از کمر
اتوبوسها گرفته تا دل باجه های تلفن و خیابانها و کوچه ها نوشتند مرگ بر خامنه ای !
نه تنها عکس خامنه ای را از بیلبوردها و خیابانها به پائین کشیدند بلکه استیلای او
را نیز لگد مال کردند .
مرگ
خامنه ای درست از همان روز بود و به جرات می شود گفت دیگر خامنه ای الان یکسال است
شرعا و عرفا رهبر این مملکت نیست !
شرعا
را از آن جهت می گویم که به تعبیر همان قانون اساسی کشور رهبر و ولی فقیه باید
جانب هیچ فرد و گروهی را نگیرد و مدیر و مدبری بی طرف باشد که دیدیم نبود و عرفا
هم وقتی میلیونها نفر از مردم همین کشور به خیابانها بریزند و نه به او بگویند
دیگر اونه جایگاهی در میان مردم دارد و نه دلیلی برای ادامه قدرتش در کشور وجود
دارد .
این
جنبش پیروز شد و پیروزی اش همین بود و اگر خاتمه جنبش سبز را همین امروز بدانیم
این خاتمه پیروزمندانه بوده و در تاریخ این سرزمین با سربلندی نقش خواهد بست .
سال
گذشته مردم پیرامون دو رهبر جنبش سبز یعنی میر حسین موسوی و مهدی کروبی حلقه زده
بودند و هست و نیستشان را در گرو این دو مرد گذاشته بودند و شعار می دادند که اگر
گزندی به این دو رهبر برسد ایران را روی سرشان می گذارند ! .
اما
جمهوری اسلامی و دقیقتر اگر بخواهم بگویم سیستم امنیتی و قضایی این حکومت در این
میان بسیار عاقلانه و زیرکانه عمل نمودند گرچه دامنه بازداشتها و سرکوب و کشتار را
تا نزدیکان این دو فرد بسط دادند با اینکه این افراد را حتی از ضرب و شتم در تجمعات
وراهپیمایی ها بی نصیب نگذاشتند اما عملا با خودشان کاری نداشتند .
در
همان روزهای اول فهمیده بودند که اگر بخواهند این دو را بازداشت کنند شاهد عواقب
دشواری خواهند شد ، البته در مدیریت عملیات روانی هست که برای خاموش کردن یک جنبش
اصلا نیازی نیست سران انها را به بند کشید برای یک سرکوب فقط لازم است چشم و گوش و
دست و پای یک جنبش را بست ، با دستگیریهای گسترده و بازداشتهای هدفمندی همچون
بازداشت مشاوران ، نزدیکان اعضای ستاد و ... این اتفاق انجام شد و حتی دیدیم فرزند
مهدی کروبی هم در امان نماند و یکی از نزدیکان مهندس موسوی نیز به خیل شهدای جنبش
سبز پیوست .
کار
دیگر تمام بود و این جنبش از نظر سیستم امنیتی بی خطر جلوه می نمود ، گواهش این
بود که اگر سال گذشته همین ملت هوادار جنبش سبز متوجه می شدند که مهندس موسوی مثلا
در خانه اش سر درد گرفته و یا چند نفری اورا تهدید تلفنی کرده اند ، تهران را روی
سرشان می گذاشتند و از تهدید و ارعاب رهبرشان شکوه می کردند و فریاد اعتراضشان به
هوا می رفت ! حالا بیش از یک هفته است که زهرا رهنورد اعلام کرده است ؛ میر حسین موسوی
در بازداشت خانگی است و آب هم از آب تکان نمی خورد ! این دقیقا نتیجه همان
قروم قروم است که یکسال شنیده ایم و حالا قرمساقش را هم که می شنویم زیاد بهمان بر
نمی خورد و انگار نه انگار که رهبر این جنبش در بازداشت است ! عاشورا هم که گذشت جنبش
سبز عاشورایی پارسال تبدیل شده بود به جنبش سبز یکبار مصرف و همه دربه در ظرفهای
یکبار مصرف نذری بودند ...
پی
نوشت :
واقعا
نمی دانم جریان چیه ؟ بعضی ها انگار می خواهند خودشان را گول بزنند و فیلم و عکس
عاشورای سال گذشته را دوباره پخش می کنند ! حتما خیلی ها مثل من مانده بودند که چه
خبره بالاخره تهران ؟ من وقتی عکسها و
فیلمهای پخش شده از عاشورا را در اینترنت دیدم گفتم نکنه واقعا خبری هست و ما بی
خبریم زنگ زدم به یکی از دوستانم که سال گذشته از تهران برایم خبرهای عاشورا را می
فرستاد گفتم چه خبر کجایی ؟ گفت هیچی والا تو صف نذری هستم تو نارمک !
نظرات