تحریم اقتصادی ایران بی فایده است! چه باید کرد؟

باراک اوباما ،معمولا هر ده روز یکبار یک کنفرانس خبری دارد و خوب این از شیوه های بسیار خوبی هست که این رئیس جمهور اصلاح طلب آمریکایی دارد ، اما دیروز این سنت شکسته شد و پس از گذشت چهار روز از کنفرانس قبلی اش و درست بعد از ناکامی متکی در آلمان اعلام کرد که "تلاش های تازه برای تصویب تحریم های بین المللی علیه ایران با شتاب مناسبی در جریان است و باید ظرف چند هفته آینده کامل شود."

امروز هم اتحادیه اروپا اعلام کرد که از اقدام‌هاى سازمان ملل علیه تهران حمایت می کند .

اوباما در کنفرانس اخیرش اینبار دیگر محافظه کاری و نیش و کنایه را کنار گذاشت و رسما اعلام کرد که " به رغم تکذیب ایران، برای او روشن شده است که ایران در مسیری قدم بر می دارد که به سوی ساخت «تسلیحات اتمی» نزدیک می شود" .

شاید قلدری های متکی در آلمان و بزرگ نمایی های احمدی نژاد در تهران باعث این حرف اوباما بود که : " به نظر می رسد که دولت ایران، پیشنهاد رویکرد دیپلماتیک وی را نادیده انگاشته است و همچنان به برنامۀ اتمی خود ادامه می دهد که می تواند به تولید سلاح هسته ای بینجامد."

حالا با توجه به این حرفها و تحریمهای روبه رو معلوم است که اوباما هم آنچنان "بی خیال" ایران نیست و این "دشمن" را فراموش نکرده ! اما بر خلاف بوش که همه چیز را در توپ و تانک می دید و رویکرد نظامی را تنها راه حل می دید وی بیشتر راغب به جنگ اقتصادی است و در تلاش شبانه روزی است که از راه تحریم‌های یک‌جانبه‌ای که در شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا و همچنین فشارهایی که دولتش مستقیما به کمپانی های بین المللی و اروپایی اعمال می‌کند کار را یکسره کند .

اما متاسفانه یا خوشبختانه الان دیگر شرایط دنیا عوض شده و چین و روسیه و هند و آمریکای جنوبی تبدیل به رقبایی بزرگ برای اقتصاد جهانی شده اند و آن چنان که باید و شاید هم از آمریکا حرف شنوی ندارند و ایران هم دقیقا متوجه این مسئله شده است و دارد بیشتر در زمین این کشورها بازی می کند تا در اروپا .

شاید همین خلاء باشد که با تمام فشارهای افزاینده‌ی که برای منزوی کردن ایران از نظر مالی و تحریم بانک‌ها و موسسات مالی و شرکت‌های گوناگون ایرانی، منظور می شود باز می بینیم که اروپایی ها و آمریکایی‌ها اعتراف می‌کنند که این تحریم‌ها نتیجه‌ی دلخواه آنها را نداشته است و گاها با زبان بی زبانی اعلام می کنند که مقوله نظامی را نیز نباید فراموش کرد !

همانطوریکه گفتم این درست است که امروز دیگر در مناسبات اقتصادی ایران سرمایه‌گذاران و بانک‌های آلمانی و انگلیسی و فرانسوی دیگر حضور آنچنانی ندارند اما کار یکسره نشده است و بسرعت جایشان را موسسات و بانک‌‌های رقبای اقتصادی آمریکایی و اروپایی مثل چین و روسیه وهند و آمریکای جنوبی گرفته‌اند.

تجربه تحریم بانکهای ایرانی و ممنوعیت معامله با موسسات ایرانی چند سالی است که نشان داده است که ایران باز هم به آن انزوای مالی ای که در نظر آمریکا و گاها اروپا بوده است نرسیده است و در نتیجه فشاری که می‌‌خواستند از طرف جامعه‌ی بازار و صعنت ایران و در نهایت از طرف مردم کوچه و بازار روی حکومت بیاورند و آن را در حمایت از برنامه‌اتمی اش دوشقه کنند، اتفاق نیفتاده است ، که عمده دلیلش هم این است که این درست است که دولت امروزی در ایران از نظر میلیونها ایرانی بی اعتبار و کودتایی است اما بقول مهدی کروبی در مصاحبه اخیرش با اشپیگل " بهر حال بر سر کار است و دارد مسائل سیاسی و اقتصادی کشور را انجام می دهد " ، از طرفی قیمت بالای نفت این گستاخی را به دولت فعلی داده است که با پمپاژ پول به جامعه حالت رفاه نسبی را ایجاد کند تا آن وضعیت خطر ناک اقتصادی زیرین را کسی متوجه نشود .

دو سال پیش نیز که اتحادیه اروپا و آمریکا بالاخره تهدیدات چند ساله خود را عملی کردند و تحریمهای بسیاری را برای ایران وضع کردند دیدیم که گرچه تحریمها اثرات بسیار زیاد مخربی در زیر ساختهای اقتصادی کشور گذاشت اما آن چیزی که مد نظر دولتمردان آمریکا و اروپا بود و آن "عصبانیت مردم کوچه و بازار " بود شکل نگرفت .

همان ایام بود که خبرنگار فایننشال تایمز از تهران نوشت که : تحریم‌ها اثری روی کوچه و بازار ایران نگذاشته است ! (+) آن گزارش کوتاه بسیار خوب نشان داد که آمریکا و اروپا باید راههای دیگری را بسنجند و دیگر دنیا از آن حالت تک قطبی دهه ۹۰ درآمده و نمی شود دیگر به سادگی ایام جنگ سرد و یا سالهای حوالی آن کشوری را کلا از نظر اقتصادی منزوی و در نتیجه مضمحل کرد و تحریم‌های اینچنینی و حتا صد درصدی هم باز نمی تواند کشوری مثل ایران را فلج کند .

حالا اینکه چه باید کرد ؟ به نظر من اگر این تحریمها همانطوریکه گفتم صد در صدی هم بشود تجربه دلخواه را دست کم در زمان نزدیک نشان نخواهد داد .

اکنون به جرات می شود گفت که دولت دوم احمدی نژاد نه تنها از بی اعتبار ترین و بی آبرو ترین دولتهای جمهوری اسلامی است بلکه در سطح بین الملل نیز اعتبار درستی ندارد ، دولتی که از روی کار آمدنش بیش از هشت ماه نمی گذرد و درست در همین هشت ماه روزی نبوده است که پایتخت و کلا کشور خالی از حضور معترضان بر سر کار آمدن این دولت بوده باشد !

هشت ماه است که هیچ کدام از دولتمردان ایرانی با خیال راحت به کشوری برای شرکت در مجامع بین المللی پای نگذاشتند و حضورشان دقیقا مصادف بوده است با لشگر کشی معترضانی که این دولت را کودتایی و بی اعتبار می دانند .

حالا در این کشاکش که می شود براحتی و با استفاده از اهرمهایی چون سازمان ملل و یا در انزوای سیاسی کامل قرار دادن ایران و کمکهای نه مادی و نظامی بلکه معنوی آمریکا و اروپا از جنبش سبز ایرانیان کار این دولت نیمه جان را تمام کند راههای طی شده و بی نتیجه ای چون تحریم به نظر بیشتر لقمه را دور سر چرخاندن است ، که به احتمال زیاد نتیجه ای موثری را نیزدر بر نخواهد داشت .

یکماه پیش فرید ذکریا در سی ان ان ، حرف زیبایی زد که پشتیبانی اوباما از جنبش سبز بسیار اهمیت بخش است و می تواند افکار بین المللی را نسبت به آنچه که در ایران این روزها می گذرد سوق بدهد و ایکاش آقای اوباما حالا که گفتن یک جمله اش درباره ایران این روزها اینقدر تاثیر دارد لااقل سعی کند که یک پاراگراف بگوید !"

احساس می کنم که همه آنچه که باید آمریکا و اروپا برای پایان دیکتاتوری در ایران بکنند در همین جمله خلاصه شده است ؛ پشتیبانی معنوی و صدقانه از جنبش آزادیخواهانه ملت وگرنه نه حمله نظامی اثر بخش است و نه تحریم و فشار اقتصادی .

Excerpt

Soon, the U.S. and EU would realise that today's multi-polar world economy has diminished the possibility of economic isolation against Iran or any other country. A recent Financial Times' story titled "Sanctions fail to fuel dissent on Iran's streets" was a rare acceptance of such reality. This, in turn, will change the official U.S.

policy against Iran from behaviour change to regime change soon with serious consequences

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟