درسهایی که از راهپیمایی 22 بهمن باید بگیریم
دیروز بیست دو بهمن بود روزی که از بچه گی یاد گرفتیم در سرودهای مدرسه بگوئیم بیست دو بهمن روز شکست دشمن ! و خوب اینرا دیروز واقعا می شد حس کرد! دیروز واقعا برای بار دیگر در طی این هشت ماه ابهت پوشالی دیکتاتورها در ایران شکست .
دیروز که داشتم اخبار ایران و مخصوصا تهران و تبریز را توسط دوستان خوبی که هر نیم ساعت یکبار برایم می فرستادند دنبال می کردم (+) و خوب مثل همیشه تهران بواسطه حضور رهبران این جنبش و مرکزیت از همه جاها مهمتر بود به این فکر افتادم که ای کاش موسوی و کروبی برای اینکه هم ثابت کنند ایران برای همه ایرانی هاست و خوب این جنبش را از تهران هم به همه جای ایران وصل کنند هر کدومشون به یک شهر دیگری می رفتند البته آقای موسوی که ظاهرا همیشه اینجور مواقع در محاصره بسیار شدید امنیتی قرار می گیرند !
اما خیلی از دوستان وقتی از دیشب تا حالا که وبلاگها و سایتهایشون را می خونم یا با انها حرف می زنم یه رگه ای از نا امیدی توشون می بینم و یا اینکه می گویند دیدی هیچی نشد ؟! دوستان واقعا مگر انتظار داشتید چه اتفاقی در بیست دو بهمن بیفتد ؟
متاسفانه اونوری ها رو توهم توطئه گرفته و اینوری وری هارو رو هم توهم پیروزی ! یعنی فکر میکردند حالا چون این جنبش بر حق است و حرفشون هم حرف درست و کاملا حق طلبانه هست پس دیگه بیست دو بهمن کار این نظام تموم هست و چند گروه می شوند و یک گروه میره میدان آزادی و کار رو تموم میکنه و گروه دیگه هم صدا و سیما رو میگیره و گروه آخری هم به زندان اوین میره و کارو تموم می کنه !
متاسفانه این جریان متوهم که باز متاسفانه اغلبشون هم از همان بیرون گود نشینان و خارج از کشوری ها هستند اونقدر این جنبش سبز را قدرتمند و قوی نشون دادند که این بیماری ظاهرا خیلی از سبزها را گرفته و طبیعی است که شب بیست دو بهمن که می بینند شب شد و خبری از اون پیروزی نبود حاصلش این دلسردی است که می بینیم !
در صورتیکه همین الان هم اگر نگاه کنیم سبزها در بیست دو بهمن پیروز شدند و بزرگترین پیروزی شان هم همین بود که این جشن دولتی و بکام حکومتی ها زهر کردند ! چه پیروزی بالاتر از اینکه صدا و سیما جرات نکرد یه لانگ شات از این راهپیمایی بقول خودشون پنجاه میلیونی نشون بده ؟ چه پیروزی بالاتر از اینکه در طول نود دقیقه سخنرانی احمدی نژاد برای یک لحظه هم شعار مرگ بر دیکتاتور در میدان آزادی قطع نشد ؟
البته همه اینها نباید هم مانع از این بشود که نقد کرد حضور سبزها ! امروز همه درست یا غلط موسوی را رهبر این جنبش می دانند و البته مثل همه کارها و اخلاقیات ایرانی ها که فقط دوست دارند یه چیزی داشته باشند خوب ظاهرا این جنبش هم دوست دارد فقط یه رهبر داشته باشه ولی اینکه به حرفش هم گوش بدهد یا نه این دیگه به خودشون مربوط است ! موسوی گفته بود که در بیست دو بهمن جنبش سبز با صلابت و هویت مشخص خودش در راهپیمایی شرکت خواهد کرد ، اونوقت یکی اسب تروا رو علم کرد و یکی دیگه یابوی فلان و اون یکی هم اشغال صدا و سما و یکی دیگه هم آزادی زندانیان اوین و .... خوب در نتیجه همه توان بچه ها چند پاره شد !
اما بهر جهت این جنبش طفل هفت ماهه هست و ازش نباید انتظار شق القمر داشت ، من بر دست و روی همه اون عزیزانی که دیروز رفتند راهپیمایی و باتوم و گاز اشک آور خوردند و درد کشیدند و فریاد زدند بوسه می زنم و میگم دمتون گرم خسته نباشید !
اما بچه ها نمی شود که در شعار بگید موسوی موسوی ولی در عمل هرچی که دلتون میخواهد انجام بدهید و این حرف برای اون عضو گمنام و باتوم خور مظلوم جنبش سبز هست تا اونهایی که برای خودشان سایت و اتاق فکر و دفتر و دستک درست کردند و اسب و فیل میخواهند هوا کنند ...
نظرات