اصلاحات یا براندازی؟
این روزها حکومتی ها در همه جا اعم از منابر نماز جمعه و دادگاه انقلاب و بازوهای خبریشان مثل فارس و ایرنا و رجا نیوز و ... جنبش سبز را یک انقلاب مخملین و انقلاب رنگین می خوانند ، که اولا بقول دکتر اطاعت در برنامه روبه فردا با این حرفشان اول خودشان را متهم می کنند و نظام سیاسی امروزی ایران را رسما یک نظام توتالیتر و دیکتاتوری می خوانند چون همیشه انقلابهای رنگی در حکومتهای بسته شکل می گیرد و دوما اینکه با این اتهام به جنبش سبز عملا شرایط را به سمت رادیکال شدن پیش می برند اما دوستان یک نکتهی خیلی مهم این جا هست که خیلیها به آن دقت نکردند.
اولا که انتخاب رنگ سبز از سوی موسوی و یا رنگ سفید از سوی کروبی اینها همه اش یا به همان قرعه کشی صدا و سیما مربوط می شد ویا فقط به سیادت موسوی ، پس اگر بخواهیم بگوئیم انقلاب رنگی در ایران در حال شکل گیری است باید بدانند که پس این خود صدا و سیما بود که به این داستان دامن زد .
این روزها اینقدر صدا و سیما و دادگاه ها و بیانیه های سپاه و وزارت اطلاعات و ....هی مدام و پشت سر هم این لفظ "انقلاب رنگی " را برای ملت تکرار کرده اند که همه هم به نوعی پذیرفته اند که بله خوب پس هدف جنش سبز انقلاب رنگی است و این دقیقا یعنی مهندسی عملیات روانی و خواست حکومت که در اتاق جنگ روانی در حال انجام است .
پس بهتر است اول کمی از انقلاب های رنگی بدانیم و اینکه هیچکدام از این «انقلاب« ها به معنی واقعی کلمه انقلاب نبودند. یعنی هیچکدامشان ساختار موجود حکومت را به هم نزدند، کسی را اعدام یا محاکمه نکردند، حزبی یا سازمانی را منحل نکردند، قانون اساسی را لغو نکردند، قوهی قضاییهشان را دست نزدند، مدیرهای کلان را عوض نکردند و... این انقلاب ها فقط نام انقلاب را بر خود داشتند و در واقع فقط و فقط برای ترمیم و یا تقویت وضع موجود به صحنه آمدند .
انقلاب رنگی یعنی دقیقا کاری که ملت در دوم خرداد انجام دادند و خاتمی را سر کار آوردند ، یعنی بخشی از حکومت را به ناگهان از طریق دموکراتیک و انتخاباتی که در خود قانون پیشبینیشده بود عوض کردند، با این امید که با روش چانهزدن در بالای حکومت و فشار مردمی از پایین قوانین را تغییر داده تا حکومت را از این طریق بازتر، عادلانهتر و مسوولتر کنند .
این دقیقا کاری است که یوشچنکو و دیگر رهبران این جنبشها هم میخواستند بکنند. منتها آمریکاییها که آنزمان به "انقلاب" در بلوک شرق سابق محتاج بودند با قدرت رسانه ای شان اسم این جنبش اصلاحطلبانه را گذاشتند انقلاب تا به کارنامهی بوش نمره مثبت اضافه کنند و اتفاقا بزرگترین مستند آمریکائی ها هم همواره حرفهایی است که دولتهایی چون ایران می زنند و با اینها ثابت می کنند که بله ما در اوکراین و صربستان و ... انقلاب کردیم و گواهمان هم حرفهای دولتمردان دشمنانمان هست ، مثلا اعترافات تلویزیونی هاله اسفندیاری و کیان تاج بخش و رامین جهانبگلو الان بزرگترین سند آمریکائی هاست که بله ما درصدد انقلاب بودیم و هستیم !
اینجاست که واقعا به آمریکا ستیز بودن جمهوری اسلامی باید شک کرد که چقدر خوب در زمین دشمنش بازی می کند !
به نظر من پیش از هر چیز لازم است بدانیم که کسانی که از انقلابهای رنگین دفاع میکنند بدون اینکه خودشان بدانند در واقع از اصلاحطلبی دفاع میکنند.
خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری اش به واقع و به معنی تمام کلمه "گند زد"! اما این گندش مانع از مرگ اصلاح طلبی در ایران نشد و بزرگترین شاهدش هم هیجان میلیونهای ایرانیای است که این روزها با شوق تمام اخبار انقلابهای رنگین را دنبال می کنند و خود را سبز می خوانند .
باید واقع بین باشیم و بقول مثل معروف بدانیم که "سنگ بزرگ نشانه نزدن است " این روزها صحبت از سرنگونی جمهوری اسلامی و فروپاشی این نظام اگر نگوئیم که درست نیست دست کم بسیار زود است عزت الله سحابی که به واقع پیر سیاست در ایران هست در آن پیامش به زیبایی و ظرافت تمام به این نکته اشاره کرده بود که متاسفانه آن پیام به خوبی منعکس نشد ، کوتاه کلام اینکه حکومت آنقدر هنوز ذوب شده در ولایت اعم از لبنانی و بسیجی و پاسدار دارند که از سرنگونی نمیترسد ، اینها با تئوری "النصر بالرعب"شان هیچ ابایی ندارند که در خیابانها حمام خون راه بیندازند و روزی ده نفر را هم اعدام کنند اینها بیش از هرچیز از چند دستگی در حکومت می ترسند که ثابت شده است پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است ترس حکومت بیشتر از سرنگونی از "اصلاحات و اصلاح طلبی است ، همین است که پس از هر حضور میلیونی ملت در راهپیمایی ها و تجمعاتی مثل بیست و پنج خرداد و یا روز قدس و روز عاشورا بیش از هر چیزی می آیند جریانهای سرنگونی طلبی چون انجمن پادشاهی و یا سازمان مجاهدین را علم می کنند و در بوق و کرنا می کنند که اینها هستند نه افراد شاخص اصلاحات ، چون هم برخورد با سرنگونی طلب ها راحت هست و هم می دانند که اینها وزن اجتماعی آنچنانی ندارند در جامعه .
در همین راستاست که شعار " موسوی بهانه است اصل نظام نشانه است " را من اتفاقا درست مثل شعارهای " نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران " و یا "جمهوری ایرانی " را دقیقا ساخته و پرداخته اتاق جنگ روانی خود حکومت می دانم ! که خودش می خواهد مردم را از اصلاح طلبی دور کند و به فاز رادیکال سرنگون طلبی بکشاند ، شاید این حرف در ابتدا خنده آور قلمداد شود اما با نگاهی دقیقتر می بینید که این حکومت و دقیقا علی خامنه ای و اطرافیانش بیشتر ازآنکه از اصلاحات بیم دارند از سرنگونی و رادیکال شدن قضا بیم ندارند .
نظرات