مرتضی آوینی و محمد علی زم

چندی پیش در سایت خبرگزاری فارس مطلبی را دیدم که به بهانه سالروز شهادت سید مرتضی آوینی نوشته شده بود ،مطلبی که متاسفانه گرچه به بهانه مرتضی آوینی اما بیشتر عقده گشایی و تسویه حسابهای سیاسی و عقیدتی با محمد علی زم بود .
آقای زم به تعبیر من که در حوزه هنری چند سالی با ایشان کار می کردم یکی از معدود روحانیون خوشفکر و اندیشمند است که توانست کارنامه بی بدیلی از خود در عرصه فرهنگ و هنر در ایران برجای گذارد ،نیم نگاهی به عملکرد ایشان در مدت زمانی که مدیریت حوزه هنری را بر عهده داشتند گویای این امر است انتشار صدها جلد کتاب و تولید دهها فیلم سینمایی اثر گذار فقط یکی از نکات مثبت مدیریتی ایشان می باشد ، نویسنده مطلب آقای یاسر رجبی متاسفانه با بزرگ نمایی کردن مشکلاتی که همیشه بین مدیر و پرسنلش بوجود می آید اینچنین نتیجه گیری نموده که رابطه آوینی و زم رابطه ای بسیار بد غیر دوستانه ای بوده .
مطلب را که خواندم به عنوان کسی که هم در کنار مرتضی آوینی در سوره و حوزه هنری بودم و هم کسی که از نزدیک شاهد این رابطه بودم به حرمت مرتضی آوینی هم که شده لازم دیدم چند خطی بنویسیم ، اولا آنکه مرتضی آوینی در سالهای آخر حیاتش بسار مغضوب و مورد حمله جریانهایی بود که امروز پیراهن خونی وی را علم کردند و وا مرتضی، وا مرتضی سر می دهند کیهانی ها و رسالتی ها و اصولا خط فکری جناح راست هم در مطبوعاتشان و هم در محافل فکریشان اورا مورد حملات خود و حتا یکبار در دانشکده سینما تئاتر مورد حمله فیزیکی قرار دادند ( این همان مرتضی آوینی روایت فتحی بود که این روزها همه عاشقش هستند) با این وضعیت آقای زم همواره در کنار مرتضی آوینی بود و به عنوان یک مدیر شجاع از وی حمایت می نمود وقتی که مرتضی آوینی بخاطر نوشتن مقالاتی در باب آیه الله خمینی و اسلامیت و جمهوریت مورد حملات ایشان قرار گرفت و کار تا خمیر کردن بخش اعظمی از ماهنامه سوره و حتا درخواست توقیف سوره پیش رفت همین آقای زم بود که به دفتر رهبری رفت و توانست با گرفتن حمایت ضمنی از رهبر امان نامه ای برای مرتضی آوینی فراهم آورد ! مرتضی آوینی در فضای مسموم آن زمان با انتشار ویژه نامه ای درباره آلفرد هیچکاک با نام " هیچکاک همیشه استاد " اتهام آمریکایی بودن ، جاسوس فرهنگی سیا و ... را از سوی کیهان و رسالت به جان خرید و همین آقای زم بود که جانانه از وی حمایت می نمود و راه را برای فعالیتهای روشنفکرانه و دردندانه مرتضی آوینی صاف و میسر می نمود .
گرچه شاید در بسیاری موارد آوینی و زم با هم اختلاف نظر و مشکل هم داشتند اما هم مرتضی و هم زم تا به آخر در کنار هم بودند و نه مرتضی به فکر جدایی از حوزه و زم می افتاد و نه زم به فکر طرد این عنصر جنجالی و حاشیه ساز می افتاد ، مرتضی آوینی ، بعد از شهادتش مرتضی آوینی شد و وقتی که آنگونه به شهادت رسید میوه چینان و غنیمت خوران همیشگی به عرصه آمدند و زیر تابوتش را گرفتند و همین فردی که تا دیروز مورد شدید ترین حملاتش قرار می دادند به یکباره خواندنش " سید الشهدای اهل قلم " دنیای عجیبی است نه ؟
نظرات