بنیاد علوی و فرشید جاهدی و نهاوندی و مشاعی

این روزها حتما اخبار توقیف ساختمان 650 محله منهتن نیویورک را که در مالکیت بنیاد علوی است را شنیده اید ، ماجرای برج سی و شش طبقه نیویورک البته یک شبه پیش نیامده است و از مدتهاست که در محافل امنیتی و قضایی امریکایی و ایرانی در جنگی نفس گیر در حال پیگیری است ، بطوریکه پروژه جلوگیری از توقیف و مصادره اموال بنیاد علوی در داخل جمهوری اسلامی و حفظ این سرمایه قریب به بیست میلیارد دلاری یکی از بزرگترین سرگیجه های دولت احمدی نژاد بوده ، جالب است بدانید که از گوشه و کنار محافل آمریکایی این روزها اخباری از جلسات مستمر با رحیم مشاعی و محمد نهاوندیان در واشنگتن و حتا با خود احمدی نژاد در میهمانی عبدالله گل در استانبول می رسد که در گرشته بر سر این مناقشه صورت گرفته بوده ! و حالاست که پافشاری احمدی نژاد را برای رفتن به استانبول را علیرغم همه آن خفت و خواری ها را می فهمیم و همچنین دلیل اظهارات عجیب و غریب مشاعی رادر ارتباط با دوستی جمهوری اسلامی با ملت آمریکا و اسرائیل می فهیم که همگی ظاهرا پلوتیک هایی بوده برای نشان دادن چهره ای میانه رو و سالم از مشاعی البته نباید سفرهای پی در پی هوشنگ امیر احمدی که با دعوت و رضایت مستقیم احمدی نژاد صورت می گرفت را نیز از یاد برد . اما آمریکایی ها که هم نمی توانستند از لقمه بیست میلیارد دلاری به راحتی بگذرند و هم نمی توانستند در برابر لابی بشدت قدرتمند یهودیان مقامت کنند مذاکره و چانه زنی را تعطیل نمودند و در اولین گام مذاکرات را تعطیل کردند و در گام بعدی هوشنگ اميراحمدي ازمركز مطالعاتي خاور ميانه دانشگاه راتگرز نيوجرسي كنار گذار شد ودر آخرین گام نیز برج شماره 650 را مصادره نمودند . اما چرا فرشید جاهدی ریاست بنیاد علوی بازداشت گردید ؟ آمریکایی ها طبق عادت همیشگی شان وقتی با یک طرف در حال مذاکره هستند و لابی انجام می دهند از بازی کردن با آلترناتیو ها نیز غافل نمی شوند و دوست دارند همیشه با همه مهره های خود بازی کنند اما وقتی حساسیت و هول شدن دولت ایران را در برابر تهدید به مصادره برج پانصد دیدند احتمال دادند که ارزش این ساختمان و این بنیاد در دل آمریکا می تواند بالاتر از این میلیاردهایی باشد که در پشت سهام شرکت آسا خوابیده است اینجا بود که شاخکهای امنیتی شان حساس شد و در پیرامون بنیاد علوی به کنکاش پرداختند . می دانید حتما که بنیاد علوی همان بنیاد پهلوی ای بود که شاه در آمریکا برای رسیدگی به وضعیت دانشجویان بورسیه ایرانی و نظارت بر اموال و مستغلات ایران در آمریکا تاسیس نمود که پس از انقلاب نامش به بنیاد علوی تغییر یافت والبته ماموریت های آن نیز با توجه به اینکه دیگر نه در آمریکا و نه در ایران سفارتخانه ای برای این دو کشور فعال نبود تغییر کرد . بنیاد علوی در دهسال گذشته یکی از عمده ترین ماموریتهایش که با تزریق پولهای عجیب و غریب به آن از سوی ایران حمایت می شد که شامل محموله های فرش و پسته و زعفران و گاها نقره و آلمینیوم بوده است آن بوده است تا با خرید ایرانیان و آمریکائیان مستعد آنها را به لابی میان امریکائی ها و جمهوری اسلامی تبدیل نماید . و البته در کارنامه بنیاد علوی میتوان به این هم اشاره کرد که هر از گاهی تلویزیون و رادیوهای فارسی زبان در آمریکا را نیز که در برهه هایی خطری امنیتی برای جمهوری اسلامی احساس می شدن خریداری نماید و دکمه کند روی و تد روی آنها را در دست بگیرد ! فرشید جاهدی بعنوان مدیر عامل بنیاد علوی اکنون در دست آمریکایی هاست والبته احتمال آزادی وی در روزهای آتی می رود اما داستان بنیاد علوی داستانی است که ظاهرا این روزها تمامی ندارد و باید ببینیم قصه اش به کجاها ختم می شود ...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟