پلیس یعنی چه ؟ با دیدن پلیس ما باید چه احساسی داشته باشیم ؟ آیا حضور پلیس در محلی باید ما را خشنود و مطمئن کند و یا اینکه ما را مضطرب کند ؟ همیشه گفته اند که از حضور پلیس تنها این مجرمان هستند که باید احساس خطر کنند و البته پلیس همیشه مظهر عدالت و قانونگستری است . پلیس در اجرای وظایفش با کسی مماشات نمی نماید و به قول معروف با کسی رو درواسی ندارد اما این با قانون شکنی فرق دارد تصور کنید که همه در پشت چراغ قرمز در خیابانی توقف کرده اند و آنوقت خودروی پلیس خود از چراغ قرمز عبور کند چقدر این صحنه برای شهروندان که پلیس باید الگویشان باشد زشت است (البته در همه جا غیر ایران چون در ایران هر ماموری حتی مامور شهرداری و یا همان ماشین آشغالی ! هم این حق را به خود می دهد ) .
در همه جای دنیا جز در مبارزه با تروریستهای مسلح ، پلیس و ماموران امنیتی حتی با داشتن حکم قضائی حق ندارند سرزده وارد حریم خصوصی اشخاص و حتی متخلفین شوند ، خانه و خانواده و حریم خانه در همه جای دنیا محترم است و تنها دزدان و خلافکاران هستند که از دیوار خانه ها بالا می روند و به حریم خانه تجاوز می کنند و حتی در قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی که امروزه در ایران اساسنامه اجرائی قضائی و امنیتی ایران است و خیلی ها آنها را مرتجع ترین قوانین دنیا می دانند این حریم عزیز و محترم دانسته شده است به عنوان مثال در ماده 25 آئین دادرسی تصریح شده است که ضابطین قضائی در بعد از ساعت دوازده شب حق بازداشت و جلب ندارند الا مواردی که در تبصره ذیل همین ماده تصریح شده است و آن در صورتی است که بیم جان کسی رود و یا متخلفین بخواهند دست به اعمال ترورستی و خرابکارانه بزنند .
در ماده 35 آئین دادرسی کیفری تصریح شده است که ضابطین در حین ورود به خانه برای جلب و یا تفتیش با رعایت ادب و ضمن ارائه حکم بازرسی و یا جلب ماموریت خویش را انجام بدهند .
همه اینها را که گفتم برای این بود که ماموران جان بر کف نیروی انتظامی در ادامه مبارزات بی امانشان با بد حجابها و جوانان و به قول آنها اراذل و اوباش
حالا به خرده فروشهای مواد مخدر رسیده اند که در نگاهی کلان این خرده فروشها بدبخترین و فرو دست ترین متخلفان مواد مخدر هستند کسانی که البته به گواهی خود همان عکسها شاید فقط برای تامین خرج اعتیاد خودشان دست به این خلاف می زنند و از لحاظ تمکن مادی در پائین ترین جایگاه و زیر خط فقر هستند . من منکر برخورد اصولی و قضائی با ایشان نیستم ولی اینکه پلیس شبانه به خانه آنها حمله ور بشود و از در و دیوار خانه شان بالا برود و در پیش چشم خانواده و کودکان خانه سخت ترین و خشن ترین برخوردها را با آنها بکند و خانه مثلا سی یا شصت متری شان را دهها مامور پلیس واکاوی کنند و زیر و بالا کنند نه تنها درمان و اجرای قانون نیست که تبلیغ و تشویق خشونت در جامعه هست .
همیشه در جمهوری اسلامی برای همه کارها رسم هست که لقمه را دور سرشان می چرخانند در مرزهای شرقی کشور راه برای ورود کاروانهای بزرگ مواد مخدر باز است و کسی جرات ندارد به آنها چپ نگاه کند چون هم مسلح هستند و هم زور و قدرت دارند و به طرفه العینی می توانند پاسگاه نیروی انتظامی و هر چه در مقابلشان هست را خلع سلاح کنند و بکشند و و در هم بشکنند و گروگان بگیرند آنوقت مواد مخدر که هزار پاره شد و دست به دست گشت و رسید به خرده فروش بد بختی که نه زوری دارد و نه قدرت می خواهند با او برخورد کنند و چنگ و دندان را به او نشان می دهند ! این همان مثل معروف هست که سنگ ها را بسته و سگ ها را رها می کنند ، ای کاش این قدرت و شدت و حدت را نیروی انتظامی بجای برخورد با این خرده فروش که تمام مواد مخدرش شاید به یک کیلو هم نرسد با آن کاروانهای ترانزیت ده ها تنی انجام بدهد اینجاست که آدم به شک می رود که نکند شایعه ای که این روزها در تهران شنیده می شود را باور کند که "دست زیاد شده می خواهند غیر خودی ها را بگیرند " ! .
و دست آخر اینکه ای کاش زعمای قوم حکومت ایران بدانند و بفهمند که زیر پوست تمام حرکتهای زیر زمینی و خشونت مدار و تروریستی در جامعه همین فشارها و تحقیرهای حکومتی هست و نطفه خشونت و اقدامات خرابکارانه در جامعه همیشه همین حرکتهای نابخردانه حکومت مداران بوده است ...
پی نوشت :
و باز هم در این عملیاتها مثل همیشه این خبرنگار و
عکاس خبرگزاری فارس بوده است که مطلع شده و پا به پای ماموران از پشت در خانه اين خرده فروشان خطر ناک ! تا سلول انفرادی شان بوده است ، جالب است نه ؟ !
نظرات