از رادیو زمانه نمی ترسم !
اشاره :
"چندی پیش نیک آهنگ کوثر در سالگرد حمله به دو عضو هیات دولت خاتمی به من مراجعه کرد و عنوان کرد تصمیم دارد در سالگرد آن حادثه از "تنها شاهدی که از آن ماجرا پرده برداشته " برنامه ای بسازد و مصاحبه ای کند ، من پرسیدم برای کجا ؟ که عنوان کرد رادیو زمانه ! تصور اینکه پرداختن به چنین موضوعی در رادیو زمانه " مجاز " باشد برایم سخت و دشوار بود رادیویی که علنا عنوان می کند "سیاست برای ما خط قرمز است " . پرسیدم مگر این چیزها ممنوعه نیست ؟ که نیک آهنگ گفت برنامه را می سازیم که احساس کردم می خواهد مهدی جامی را در برابر کار انجام شده قرار دهد . به هر روی مصاحبه انجام شد و پخش هم شد ، در آن مصاحبه من که نه اهل مماشات هستم و نه اهل خود سانسوری هر چه بود گفتم نه ابائی داشتم که مثلا از من شکایتی کنند و نه اینکه برای رادیو گران آید چرا که من امیر فرشاد ابراهیمی هستم و اگر می خواستم سانسور کنم و کوتاه بیایم چه بسا همچنان در عالیترین جایگاه سازمانی و مدیریتی همچون سابق در جمهوری اسلامی بودم .و البته برای جزء جزء حرفهایم هم مدرک و سند کافی داشتم . برنامه پخش می شود و درست بر اساس آنچه که انتظارش می رفت مهدی جامی سخت برآشفته شده و ضمن توبیخ برنامه سازان و تهیه کنندگان آن روز سخت ترین اتهامات و غیر اخلاقی ترین الفاظ را نثار من می کنند و اینکه اگر حسین الله کرم و یا فرج مرادیان فردا از ما شکایت کنند چه جوابی خواهیم داشت ؟ ! نیکان به من مجددا مراجعه کرد و گفت هر مستندی داری برایم بفرست ، من متن نامه دکتر سید عطاالله مهاجرانی را که در باب همین رابطه نوشته و از اینکه من در آن حادثه نقش آرام کننده داشتم و شکایتی از من ندارد را برایش فرستادم و گزارشهایی از اداره اطلاعات استان تهران و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی که بعدها در حکم پرونده موسوم به نوارسازان نیز آمده است را دادم نیکان گفت می خواهد با آن طرف ماجرا نیز مصاحبه کند تا حقیقت آشکار شود ! و گفتم این تصور، تصور خنده دار و احمقانه ای است که مهدی جامی دارد که مثلا آنها بروند شکایت کنند و یا در مصاحبه ای که نیکان قصد انجامش را داشت با فرج مرادیان آنها بیایند بگویند بله ما قصد ترور نوری را داشتیم . به هر حال همین حضرات امثال الله کرم و ده نمکی و فرج مرادیان پیشتر از من شکایت کرده بودند برای گفتن همین حرفها که همگان دیدند من از تمامی اتهامات نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و افترا در خود قوه قضائیه با توجه به دهها اسناد و مدارک و شواهد موجود برائت گرفتم و فقط در باب اقدام تبلیغی علیه امنیت ملی نظام و اهانت به مسئولان و مراجع محکوم شدم . ماجرا برای من تمام شده بود چون هم پس پرده رادیو زمانه را می دانستم و هم از تمام دیدارها و مذاکرات مهدی جامی درست در بعد از راه اندازی رادیو زمانه که سفری به ایران داشت مطلع شده بودم به عنوان مثال در جلسه ای که در محل اداره رسانه های خارجی وزارت فرهنگ ارشاد با حضورآقایان آشنا و موسوی از وزارت اطلاعات داشته با خبر بودم و نیک می دانستم که بخشی از وزارت اطلاعات حتی به آقای جامی گفته اند که باید با چه کسانی همکاری کنی و نباید با چه کسانی همکاری کنی تا ما رادیو زمانه را رادیو خودی بدانیم و حتی از ریز تمام ملاقاتها و دیدارهای اعضای سفارت جمهوری اسلامی در هلند که از دفتر رادیو داشته اند مطلع بوده ام و.... من فقط در جواب اهانتها و اتهامات مهدی جامی نامه ای برای او فرستادم و هشدارش دادم تا بگذارد این دهان همچنان بسته بماند و اینکه چقدر اتهاماتش به من شبیه اتهاماتی است که وزارت اطلاعات و قوه قضائیه ایران به من زده اند . در همان روزها در جلسه ای دوستانه با روزنامه نگاری هلندی بحث رادیو زمانه شد و وی اتفاقا عنوان کرد مشتاق است تا از این رادیوی شک برانگیز گزارشی تهیه کند و ماحصل گفتگوی دوساعته ما آنچه شد که اینچنین خواب مهدی جامی را برآشفته است "
اما آقای مهدی جامی مدیر انتصابی رادیو زمانه ، در وبلاگ زمانه منتقدان خود را پس از آن گزارش می ترساند و اخطار می کند و می گوید ما یعنی منتقدین رادیو زمانه از رادیو زمانه می ترسیم و با بکار بردن اینکه من روزگاری در حزب الله بودم می خواهد منرا از جامعه جدا کرده و در تقسیم بندی ای قرار دهد که وانمود کند اندیشه منتقدانش در جامعه جائی ندارند . من البته کتمان نمی کنم که روزگاری در حزب الله بودم اما "بودم" و اکنون نیستم و این در حالی هست که رادیو زمانه آنقدر مشتاق حزب الله هست که "هم اکنون" در لیست وبلاگهای مورد علاقه اش دست کم نام و لینک سه تن از رهبران فعلی انصار حزب الله هست ! پس مهدی جامی نباید حزب الله بودن را بد بداند که اگر اینچنین است خود اولین متهمی است که به لینکهای بد وغیر مردمی در سایت تحت حاکمیتش تن داده است ! .
آقای جامی مرا مبلغ آیه الله بروجردی معرفی کرده تا اینچنین نتیجه گیری کنند که فاقد پایگاه اجتماعی هستم ،پس حالا که دفاع از یک روحانی مخالف ولایت فقیه و مسلمانی جرم است و نشانه ای است برای فاقد پایگاه مردمی بودن پس من هم میتوانم اینگونه بنویسم مهدی جامی این مسلمان خشک مغز امروزی که با یوروهای هلندی بر طبل دکتر علی شریعتی می کوبد و از قضا روزگاری هم سمپات عقیدتی سازمان مجاهدین خلق بوده و اخراج شده رادیو بی بی سی است لیاقت مدیریت رادیو زمانه را ندارد چون وی و اندیشه هایش متعلق به آحاد جامعه نیست . و استقلال و نو آوری فکری ندارد .
مهدی جامی باید امروزه که ادای روشنفکران و عقلا را در می آورد دست کم آداب آنها را هم رعایت کند و از برچسب زدن به دیگران بپرهیزد ، از انتقاد نهراسد و ترس خود را به دیگران القاء نکند ، من از رادیو زمانه به هیچ وجه نمی ترسم و از وجودش هم خوشحالم که باعث نام و نان تعدادی شده است ، تمام حرف و سئوال من این است که بودجه اختصاص داده شده برای رادیو زمانه از سوی پارلمان هلند برای بسط و توسعه دموکراسی در ایران بوده است و رادیو زمانه با پخش برنامه های آبکی چه کمکی به این دموکراسی بدبخت و بیچاره کرده است .؟ ایکاش آقای جامی کمی عاقل تر بود و به جای برچسب زدن سلطنت طلب و حزب اللهی و ... جواب سئوالات ما را میداد نه اینکه با بحثهای فرافکنانه خودش را برهاند از پاسخگویی !؟ !
همچنان که گفته شد ، آقای جامی بعد از به خاکی زدنهای بسیار و غلط های تحلیلی و سیاسی متعدد که مدعی شده است مصاحبه شوندگان فاقد پایگاه اجتماعی هستند و من و برخی دیگر از منتقدین رسانه تحت حاکمیت بلا منازع ایشان را "سلطنت طلب" و فاقد "محبوبیت فراگیر" معرفی کرده، ضمنا مدعی شده اند که در این راستا "استدلالی نداریم" و "نماینده خوبی از تنوع ایرانیان در داخل یا خارج از کشور" نیستیم و یا " درک روشنی ... از روزنامه نگاری شهروندی" نداریم و "بافت رسانه ای ایران" را نمی شناسیم!
اجمالا تعدادی دیگر از غلطهای ایشان را از نظر می گذاریم تا نمره انشاء ایشان معلوم گردد :
یک - من گرچه روزگاری در حزب الله بوده ام و امروزه نیز نه از آیه الله بروجردی یک روحانی مخالف ولایت فقیه و زندانی سیاسی که صرفا بخاطر اعتقاداتش در زندان است حمایت می کنم که از تمام زندانیان سیاسی دفاع می کنم اما زاویه انتقاداتم از این روی نیست و ایکاش مهدی جامی اینرا می توانست تمیز بدهد ! جهت اطلاع ایشان من در ایران و بعد از اینکه از حزب الله جدا شدم و دوباره به خانه ام و شغل اصلی ام روزنامه نگاری برگشتم ، سعی کردم هر حرفی می زنم به خودم مربوط باشد نه به هیچ حزب و هیچ گروه و فرد دیگری و امروز هم از برچسبهای امثال آقای جامی ناراحت نمی شوم در دمکراسی باید آدمهای دیگری هم روبروی من باشند آدمهایی که بی شک از جنس و برچسب امروزی آقای جامی نیستند . لبه ی تیز نقدطبیعی است که می چرخد. اما یک جا مشکل پیدا می کنم، اگر بیایند حق نقد مرا – یا بخشی از حق مرا بگیرند. تا وقتی به آن جا نرسیده دیگر دلیلی ندارد با هم اینچنین باشیم. اگر به من بگویند کچل هستی ، یا بگویند روزگاری حزب الله بودی برایم مهم نیست. اگر بگویند تند هستی عصبانی ام نمی کند. اما اگر بگویند اتهام میزنی ،می گویم بیا با هم حرف بزنیم." امروز هم باز به مهدی جامی می گویم بجای تهمت و برچسب زدن جوابم رابده و بیا حرف بزنیم ( این یک غلط) .
دو – در افتخارات و امتیازات شماری از پرسنل خود و حلقه ملکوتی شان افرادی رانام برده اند وعنوان کرده اند اعضای رادیو زمانه هم زندانی سیاسی بوده اند ( جهت اطلاع مجموع زمان زندانی بودن آن دو بیش از سه ماه نشده و آزادی هر دو نفر مذکور نیز در ازای نامه " سپاس ولایت و ما اشتباه کردیم " بوده است )و همچنین به افتخار آفرینی و جوائز پرسنلش اشاره نموده و ادای کودکانه اینکه منتقدین من فاقد این ویژگیها هستند ! ، برای یاد آوری به ایشان و البته سید ابراهیم نبوی که در بخش دیگری به آن خواهم پرداخت اعلام کنم که من دردو سال پیاپی از سال 1380 (2001) کاندیدای بهترین روزنامه نگار در حوزه سیاست و کاندیدای بهترین روزنامه نگار خبری از سندیکای روزنامه نگاران ترکیه بوده ام ، در سال 2003 جائزه جسارت بیان را گرفته ام ، در سال 2004 جائزه بهترین روزنامه نگار خارجی را بخاطر سلسله نوشته هایم در باب ایران در روزنامه صباح ترکیه در فستیوال سالانه مطبوعات آزاد ترکیه را از آن خود کرده ام ، در سال 2005 کاندیدای بهترین گزارشگر جشنواره فیلم پر تغال طلائی آنتالیا شده ام . و قبل از آن نیز در ایران هم در سال 1380 انجمن صنفی روزنامه نگاران بخاطر روزنامه توقیف شده مهران در مقام سردبیر آن روزنامه مرا مورد تجلیل قرار داده . اگر صحبت زندان هم باشد که بیش از پنج سال در زندانهای جمهوری اسلامی بخاطر نبود آزادی بیان تحمل حبس نمودم که از این مدت هیجده ماه آن بطور مستمر در انفرادی بوده ام ، در طول چهار سال آخر اقامتم در ایران بیش از 27 بار در دادگاههای غیر علنی محاکمه و دست آخر نیز پس از ترور نافرجام خیابان امیر آباد در سالگرد هیجده تیر "مجبور به ترک ایران شدم " ! آن نوار کذایی هم که در بعد از آن سیستم قضائی ایران با نام جعلی "نوار سازان " سی و چهار نفر را بخاطر آن بازداشت نمود و متهم ردیف اولش من بودم ، یکی از بزرگترین پرونده های سیاسی مطبوعاتی در طول عمر جمهوری اسلامی می باشد که من آنرا به مصداق همه پرسی ای می دانم که چه بسا شصت درصد مردم ایران آن نوار را دیده اند و به حقانیت و حرفهای من اعتقاد داشتند و متهم اصلی را نه من که جمهوری اسلامی می دانستند ! برادر جامی این هم یک غلط دیگر .
سه – کارآگاه انشاء نویس زمانه عنوان کرده اند که بافت رسانه ای را نمی شناسیم و با روزنامه نگاری آشنایی نداریم در زیر برای ایشان شمه ای از سوابق مطبوعاتی خود را می آورم تا ایشان آگاه شوند که متاسفانه خودشان مطبوعات و رسانه را نمی شناسند وگرنه نمی شود که فردی بیش از پانزده سال در مطبوعات باشد و خاک تحریریه بخورد اما به پای ترانه پخش کن برنامه روزنه در بی بی سی نرسد ! یا للعجب که این ادعا با انسان چه ها می کند ؛ ماهنامه سوره ، هفته نامه سوره نوجوانان ، هفته نامه سروش نوجوانان ، ماهنامه نیستان ، ماهنامه موعود ، هفته نامه جبهه روزنامه های رسالت ، کیهان ، بهار ، نشاط ، مهران ، مشارکت ، نوروز ، آئینه جنوب و ... و روزنامه های حریت ، رادیکال ، صباح ، وطن ، جمهوریت ، گونش و ماهنامه استراتژیک در ترکیه از جمله مطبوعلتی هست که به عنوان نویسنده و گاها صاحب صفحه و ستوان از سال 1368 رفته رفته با آنها شروع نموده ام تا به امروز و از همین است که خود را قبل از هر چیز دیگری روزنامه نگار می دانم و مطبوعات را جزلاینفک زندگی خود دانسته حالا چطور است که هنوز بافت رسانه ای ایران را من نمی شناسم و ایشان که بخش اعظمی از عمر خود را در خارج از ایران گذرانده اند ایران را می شناسند ! ( اینهم یک غلط عمده بزرگ )
اما برادر نبوی که فرموده اند : " امروز ما همان حرفهای گذشته را میزنیم. او به آلمان آمده است، دیگر تندروی نمیکند؛ اما باز هم ما را محکوم میکند و میگوید چرا با حکومت تند برخورد نمیکنید؟ ما از دست فرشاد ابراهیمی به کجا باید برویم؟ "
ابراهیم عزیز اصلا دلم نمی خواست خودت را در این بازی کثیف وارد کنی ولی ظاهرا نمد رادیو زمانه بد جوری کلاه بر سر تو هم گذاشته است . گناه تو همین است که امروز هم که در بروکسل داری زندگی می کنی طبق گفته خودت هنوز داری همان حرفهای دوران اصلاح طلبی ات را میزنی ! بالام جان اصلاحات تمام شد و مرد ، فاتحه! اما توهمچنان داری بر طبل اصلاحات می کوبی ، راستی گفته ای که من همیشه با تو برخورد می کردم ، مراسم افطاری سال 1377 در وزارت ارشاد را یادت هست وقتی که عبدالمجید موسوی من را به تو معرفی کرد و گفت در شلمچه می نویسم و تو با چه اصراری از من می خواستی که بیشتر درباره ات بنویسم و سوتی های خود و دوستانت را برایم یاد آوری می کردی تا درباره شان بنویسم ! من البته نکردم اینکار را چرا که ما را با طنز های تو کاری نبود اما امروز نالیدنت واقعا که ... اما اینکه گفتی از زندانی بودن ما لذت می برد سید عزیز ظاهرا آلزایمر گرفتی چون وقتی تو برای مدت دو هفته با ناز و نعمت به بند دو عمومی اوین آمدی حتما یادت هست که من یکسالی بود در زندان بودم تو دو هفته آمدی و همان روزها ما کتک می خوردیم در بند سه که نمی خواهیم لباس زندان بپوشیم آنوقت تو در دفاعیه جانانه ات گفتی نه من می پوشم حتی یک دست لباس دیگر هم بدهید می برم خانه ، "سپاس ولایت " را در دفاعیه ات گفتی و رفتی و بعد من دو سال دیگر هم ماندم در زندان حالا چطور است که از زندان رفتن تو خوشحال می شدم ؟ ببینم اصلا تو به آن دو هفته میگوئی زندان ؟ کاش هم تو و هم برادر جامی عزیز فقط یکروز از آن هیجده ماه انفرادی بند 209 ویا توحید را تجربه میکردید تا می فهمید زندان را با کدام ز می نویسند ! اونوقت بازم میگفتید اخبار سیاسی و زندانیان سیاسی خط قرمز ما هستند !.
به هر حال من همچنان که مهدی جامی نیز عنوان کرده اند علاقه دارم این بحث را در همان محافل و مطبوعات هلندی ادامه بدهم تا معلوم شود که بودجه پارلمان هلندی در محلش خرج شده یا خیر .؟
پی نوشت :
شاهد از غیب رسید !
تریتا پارسی در دفاع ازرادیو زمانه می نویسد !
جالب است بدانید این تریتا پارسی کیست ؟ هیچ کاری فعلا به تمام خدمات ارزنده ایشان برای جمهوری اسلامی ندارم و به همین چند هفته اخیر فقط می پردازم : در سفر اخیر احمدی نژاد به آمریکا آقای تریتا پارسی و کاوه افراسیابی در جلسه کلوپ ملی مطبوعات در آمریکا (واشنگتن ) ایشان از طرف رئیس کلوپ به عنوان دوستان شخصی آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران معرفی شده اند !! لازم به ذکر است که این جلسه در واشنگتن برگزار شده بود و آقای احمدی نژاد از طریق تله کنفرانس از نیو یورک در این جلسه حضور د اشته و سخنرانی فرموده اند . حالا خود ببینید دیگر چه کسانی برای رادیو زمانه سینه چاک می کنند و رادیو زمانه نیز البته دفاعیات آنها را منتشر می نماید ! .
حقوق برابر :
________________________________________________
: Excerpt
This Post is response to Mehdi Jami and Ebrahim Nabavi , published on Zamaneh's web site regarding the Dutch newspaper de Volkskrant criticism of Zamaneh's editorial line, I am pleased to submit the attached Opinion, in a commonly accepted usage of my droit de réponse. This post piece is the extended and augmented persian translation of my article published in de Volkskrant on oct. 15. It is understood that Zamaneh is required to publish the attached while giving it an equal coverage and exposure as to the above-mentioned Opinions
نظرات