! وقتي تجاوز به نواميس مي شود تقوا

شايد شما هم خوانده باشيد و يا ديده ايد كه چند روز پيش سعيد مرتضوي دادستان عمومي و انقلاب تهران در برنامه كوله پشتي كه از شبكه سه سيماي جمهوري اسلامي پخش مي شود شركت نموده است ، اين برنامه پس از دو برنامه اي بود كه با رادان فرمانده نيروي انتظامي انجام مي شد درباره قسمت اول كه مجري برنامه فرزاد حسني گفتگوي صريح و رك با رادان داشت شوك و تعجب همه را برانگيخت و بازتاب بسياري داشت اما برنامه بعد و دو برنامه اي هم با مرتضوي داشت احتياط و محافظه كاري زيادي به چشم مي خورد كه البته پس از اخطاري كه رياست سازمان صدا و سيما با توجه به تذكر نمايندگان مجلس به فرزاد حسني داده بودند انتظارش مي رفت .

اما آنچه كه مرا مصمم كرد درباره آن بنويسم حرفهايي بود كه سعيد مرتضوي در آن برنامه زد ، شايد بسياري بدانند كه من چند سالي در دادگاه 1410 به عنوان نماينده مدعي العموم در كنار ايشان بودم ، آنزمان هنوز دادستان و دادستاني ها در سيستم قضايي تشكيل نشده بود و نماينده مدعي العموم به عنوان دادستان براي متهمان تقاضاي كيفر خواست مي كرد . اينها را گفتم تا بدانيد كه مرتضوي را نيك مي شناسم ، مرتضوي در جواب اينكه شما چرا اينقدر با توجه به اينكه جوان هستيد از من و خيلي هم سن هايتان جلو هستيد به مجري برنامه گفت بخاطر « تقوا » و اكنون با هم مروري مي كنيم بر زندگي ايشان و ببينيم چه شد كه سعيد مرتضوي كه ديروز قاتل مطبوعات بود امروز بنام امنيت اخلاقي حكم اعدام مي دهد ؛

سعيد مرتضوي از بسيجيان فعال استان يزد بود كه در سال 1365 به عنوان ضابط قضايي طرح كوثر به دادگستري استان يزد معرفي مي شوند ايشان در آنزمان شانزده ساله بوده كه به عنوان ضابط قضايي وظيفه دستگيري و شناسايي متهمان را بر عهده مي گيرد ، دو سال بعد سعيد مرتضوي به عنوان سرباز در سيستم قضايي مجددا به كار گرفته مي شود و خدمت نظام وظيفه خويش را در يكي از دادگاههاي دادگستري استان يزد به عنوان قاضي اجراي احكام در حاليكه هيچ گونه تحصيلات قضائي را به جز همان بسيجي بودن و به قول خودش گير دادن و مورد جمع كردن در سطح استان نداشته ! ( البته بماند كه ايشان اكنون خود را دكتراي جرم شناسي مي دانند كه هيچ گاه به دانشگاه محل تحصيلشان هم اشاره نمي كنند ) . در همين خدمت مقدس سربازي به عنوان قاضي اجراي احكام بوده كه برادر سعيد مرتضوي تقوايشان گل مي كند و قصد تجاوز به يك زن شوهر دار كه شوهرش در زندان بسر مي برد را مي نمايد ! ماجرا از اين قرار است :

فردي به اتهام پانصد هزار تومان چك بلا محل به زندان مي افتد ، همسرش ماهها براي پيگيري پرونده نزد شعبه بازداشت كننده ايشان مي رود كه در يكي از اين رفت و آمدها سعيد مرتضوي به ايشان مي گويد كه در حال مطالعه پرونده هستم و آخر وقت اداري بيايند ، آخر وقت اداري وقتي آن خانم مراجعه مي كنند سعيد مرتضوي به ايشان مي گويد كه تمام پرونده و سرنوشت همسرت در دست من است و مي توانم اصلا ايشان را به اتهامات ديگر نيز در زندان نگه دارم و تنها راه چاره اين هست كه من شبي با شما باشم ! ، همسر درمانده به منزل مي رود و فردايش از سر ناچاري ماجرا را با زن صاحبخانه اش كه در طبقه پائين محل سكونتش بوده در ميان مي گذارند همسر صاحب خانه (الف . ت ) از فرماندهان تيپ الغدير سپاه يزد بوده اند كه هنگامي كه زن صاحب خانه موضوع را به اطلاع همسر مي رساند ايشان تصميم مي گيرند با موضوع برخورد نمايند و به زن زنداني مي گويند قرار را با سعيد مرتضوي بگذار و القصه برادر مرتضوي را در خانه زنداني براي ارتكاب خواسته شان بازداشت مي كنند و موضوع را همان شب به اطلاع امام جمعه يزد و سپاه يزد و دادگستري مي رسانند ، برادر مرتضوي چند روز بعد آزاد مي شود و به داستاني انتظامي قضات در تهران اعزام مي شوند منتها آقاي مرتضوي كه قرار بوده براي محاكمه به تهران برود از يزد توقف كوتاهي در قم مي كنند و خدمت آيه الله مشكيني و امامي كاشاني مي روند ( آيه الله مشكيني از بستگان مادري ايشان مي باشند ) و نامه و سفارشي مي گيرند تا اين تهمت !! را از ايشان پاك كنند ، با همين نامه بود كه سعيد مرتضوي كه به اتهام تجاوز به عنف به تهران آمده بودند مي شوند قاضي دادگاه 9 عمومي تهران و بعد از گذشت مدتي مي شوند قاضي شعبه 34 يا همان 1410 كه دادگاه امنيتي بوده يعني احكام وزارت اطلاعات را صادر مي كرده در همين دادگاه بود كه بعدها وظيفه رسيدگي به اتهامات مطبوعاتي نيز به ايشان موكول شد و اينچنين سعيد مرتضوي بخاطر تقواي بيش از اندازه شان از يزد به تهران رسيد و اكنون به عنوان دادستان تهران احكام اعدام كساني را صادر مي كند كه خودش نيز روزگاري به آن اتهام مبتلا بوده و براستي اگر عدالت در اين كشور اجرا مي شد ، سعيد مرتضوي بخاطر دست درازي به ناموس مردم و يا بعدها به اتهام مشاورت در قتل زهرا كاظمي حكمش چه بود ؟ متهم بود يا دادستان . فاعتبروا یا اولی الابصار…!!

: پي نوشت

از اين ماجرا بسياري مطلع هستند از جمله حسين انصاري راد و مهدي كروبي ، برايم سئوال است كه اين سكوتشان براي چه هست ؟ آقاي انصاري راد حتي با آن همسر زنداني در كميسيون اصل نود مجلس ديدار هم كرد و مشروح حرفهاي ايشان را هم ضبط نموده حالا از سر چه هست كه اين مسئله را عنوان نمي كنند برايم سئوال هست .

نظرات

‏ناشناس گفت…
کلا کسی که برای گرفتن پاچه‌ی مردم انتخاب می‌شه باید یه دهنه داشته باشه که هر وقت خواست رم کنه بشه اون رو کشید. اگر من هم به جای خامنه‌ای بودم یه آدم مشکل‌دار رو برای این کار انتخاب می‌کردم که پس‌فردا نتونه بره «نوار پر کنه.»
‏ناشناس گفت…
عزيز جان چون اونها رفيق دزد و شريك قافله هستند! خانه از پاي بست ويران است.
‏ناشناس گفت…
kheili khoob bud dastet dard nakone. az in no parwande ha bayad yek ketab newesht. ba noori zade yek ketab benewisin oon dare roo in mozoo ha kar mikone. bahash tamas begir
‏ناشناس گفت…
خیلی عالی نوشتید. واقعاً اطلاع رسانی بجایی بود.
به نظر من کروبی و انصاری راد ساکت هستند چون می ترسند با گفتن اینها، وضعیت حکومت به هم بریزه. که ممکنه یا باعث خشم مردم بشه یا اینکه وضعیت خودشان در وضعیتی که بوجود میاد دچار تحدید بشه. کروبی زمانی اعتراض کرد که حق خودش را خرده بودن ولی نسبت به آرای مردم و احساس مسؤولیت در قبال مردم آن چنان که تنورش برای خودش روشن است برای مردم روشن نباشد و حساسیت نسبت به وضعیت خود را به حساسیت نسبت به وضعیت مردم ترجیح بدهد
‏ناشناس گفت…
Vaghan chenin efshayaye vagheyiat hayi lazemje ke mardom az jahl o nadoonestan biyan birun o bedunan hakemaye in mamlekat cheghadr taghva daran !!! dastet dard nakone vaghan . dastaye haghighat neviseto mibusam.. Hamvatanet Faraz
‏ناشناس گفت…
خیلی جیگر داری آقای ابراهیمی دمت گرم ...این ها همه روزی تقاص پس میدنءءسعید امامی که یادم.ون هست هنوز

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

اقتدار ملی در چیست

شبهای احیا و احیای ایمان