مصاحبه با روبرت مارون حاتم

قسمت دوم
بازجوئي از ايراني ها چه قدر طول كشيد و به چه نتيجه اي رسيديد ؟ - در بعد از اينكه آنها تحويل سمير داده شدند ديگر بازجوئي اي از آنها نمي شد و در ماه هاي آخر سال 1986 بود كه روزي سمير به .... كه آنزمان مسئول امنيتي بازداشتگاه هاي شمال بود دستور داد كه هر سه را شبانه به طرابلس منتقل كنند ، آنها يك هفته در طرابلس بودند و دوباره به بندر جونيه منتقل شدند تا اينكه جعجع گفت مي خواهد آنها را به يك رابط اسرائيلي كه در كار تجارت گمان كنم آهن يا لاستيك بود بفروشد ، آنها شايد يك هفته با هم در بحث و گفتگو بودند تا اينكه جعجع راضي شد هر سه را به مبلغ سي هزار دلار به آن تاجر بفروشد كه من ديگر هيچ خبري از آن سه تن ندارم بعد از اين معامله بود كه جعجع شايعه كرد هر سه تن را كشته و فكر مي كنم از آن پول مقداري هم به ايلي حبيقه داد . آيا فكر مي كني آنها هنوز زنده هستند ؟ - اينرا به جرات نمي توانم بگويم اينرا اسرائيل بايد بگويد اين تمام اطلاعات من بود اينها تا زماني كه در دست ما بودند هر سه تن زنده و سالم بودند ! آيا محل دقيق دفن كردن آن يكنفري كه در روزهاي اول كشته شده را به خاطر داري ؟ - گفتم كه آن را بعد از مرگش زیر درختان اوکالیپتوس در کنار ساختمان امنیت دفن کردند البته بعدها من شنيدم كه پل عريس و سمير جعجع استيو ناقور را مامور كرده بودند كه جنازه آن راننده را از آنجا به منطقه ديگري كه در نزديكي اشكوت بود منتقل كند چون آنجا پربود از گورهاي دسته جمعي و امكان شناسائي اش اصلا به هيچ وجه ممكن نبود . آيا الان كه اينها را بازگو مي كني ناراحت نمي شوي ؟ - معلوم است كه مي شوم بسيار هم ناراحتم اما بايد بدانيد كه همه ما ها گرفتار مشكلات و مصائب بي شماري بوديم ما همه سرباز بوديم و دستورها را اجرا مي كرديم اگر اجرا نمي كرديم الان مدتها بود استخوانهاي من هم پوسيده بود شما نمي داني كه الان در چه شرايطي من زندگي مي كنم .... و ديگر هيچ نمي گويد ....... با تمام حسي كه نسبت به روبرت داشتم احساس مي كنم كه حرفهايش بوي صداقت داشت و حتي هنگام مصاحبه اگر مي خواست مسئله اي را نگويد مي گفت كه اين را نمي خواهم بگويم . ! و در آخر فقط افسوس مي ماند براي من كه چرا كسي از ايران سراغ او نمي آيد درست مثل احمد حبيب الله كه تا زنده بود داد مي زد كه من اخباري از ايراني ها دارم و كسي سراغش نرفت تا به طرز مشكوكي فوت نمود اي كاش يك ذره دولتمردان ايراني فارغ از هر گونه گرايش سياسي شان براي اتباع ايراني ارزش قائل بودند حالا كاري ندارم كه احمد متوسليان كه بود و چه سهمي در جنگ داشت ، كاري ندارم كه اخوان كه بود و چه مي كرد ايراني كه بود ؟ چند روز پيش از يكي از دوستانم شنيدم بسياري از اسرائيلي ها در پاي ميز غذايشان براي ران آراد خلباني كه مفقود شده است و اسرائيل گمان دارد در ايران است بشقاب مي گذارند و اينگونه مي خواهند نام او همچنان زنده بماند آنوقت ما براي اين چهار تن چه كرديم ؟ تكليف دولت كه مشخص است ما ايراني ها براي اين چهار تن چه كرديم ؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟