یک ایستگاه به جهنم ؟

اميرحسین چهل تن را شاید بسیاری بشناسند و شاید هم بسیاری نشناسند ! چهل تن یکی از نویسندگان معاصر کشورمان هست و با آثار روضه قاسم و تالار آيينه ، مهر گياه و ... معمولا شناخته می شود ، اصلی ترین دغدغه و شناسنامه آثار وی حساسیت بروی واقعه مدرنیته است و اینکه در گذر از سنت به مدرنیسم چه بر سر جامعه ایران و ایرانی آمده است چند وقت پیش روزنامه آلمانی زود دويچه سايتونگ از چهل تن دعوت نموده تا وی آنچه که از تهران یعنی زادگاه خویش می داند با خوانندگان روزنامه در میان بگذارد ، در این مجال چهل تن دوباره بروی دغدغه همیشگی خویش زوم نموده و به مسئله گذراز سنت به مدرنیته در تهران و اصولا ایران پرداخته ، چهل تن که اکنون در آستانه دهه پنجم عمر خود می باشد در ابتدای نوشتار خویش به دوران کودکی خویش برمی گردد و با یادی از آن ایام برای خوانندگان آلمانی زبان روایت می کند که هنگامی که هفت‌ساله بوده ، مادرش در يک عصر بهاری دستش را گرفته و با اشتیاق وی را به فرودگاه مهرآباد تهران برده تا همراه با جمعیتی بی شمار از مردم شاهد ورود خانم "جينا لولوبريجيدا" ، هنرپيشه معروف ايتاليایی به تهران باشند ! اما سیل جمعيت چنان بوده که پليس با همه تلاش خود نتوانسته نظم را حفظ کند و هرج و مرج فرودگاه تهران و اطراف آن را فراگرفته و تا روزی هم که لولو بريجيدا تهران را ترک می‌کند مادر چهل تن که اشتیاق دیدار وی را داشته علیرغم تلاشهای زیاد به ديدار چهره او از نزديک موفق نمی‌شود و تنها در روزنامه‌ها جريان سفر وی را تعقيب می‌کند. چهل تن بعد ازنقل این خاطره می گوید : يکی دو روزی پس از آن که لولوبريجيدا تهران را ترک کرد ،‌رويداد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به وقوع پيوست و اهالی بخش‌های جنوبی تهران به حمايت از آيت‌آلله خمينی دست به تظاهرات زدند،‌ تظاهراتی که توسط پليس پراکنده شد و آیه الله خمينی نيز پس از واقعه به تبعيد رفت تا اینکه در بهمن ۱۳۵۷،‌يعنی ۱۵ سال پس از استقبال کم سابقه تهرانی‌ها از هنرپيشه زن ايتاليايی اکنون باز دوباره تهرانی ها به همراه خیل کثیری از هم میهنان دیگر خویش در فرودگاه مهرآباد به استقبال رفته بودند و این بار آيت‌آلله خمينی بود که با استقبالی مشابه از تبعيد وارد تهران می شد . در همین مجال است که چهل تن به انقلاب ایران می پردازد و اشاره می کند به روسپی‌خانه‌ های تهران و محله ويژه ایشان در تهران که درآن دختران روستايی و یا بی سرپرست به کار تن فروشی مشغول بودند ودر جریان حضور نظامیان بیگانه این دختران با ميل و سليقه نيروهای متفقين سازگار نبودند و نهایتا اين روسپی‌خانه ها و محله شان در جريان انقلاب مورد حمله و تخریب انقلابيونی قرار گرفتند که شايد برخی از آنها خود پيش‌تر از مشتريانی چنين مکان‌هايی بودند ، با وقوع انقلاب و بر سر کار آمدن روحانیون به گفته چهل تن ، ملایان در سال ۱۳۵۷ شهری را تحويل گرفتند که دارای سينما و تئاتر و فاحشه‌خانه و دانشگاه و عرق‌فروشی و کتابخانه و البته مسجد بود!. و در گذر همین تعویض قدرت بوده که زنان روسپی که محل کسب و کارشان برچیده شده بود به کنار خیابانها آمدند و بازيگران تئاتر نیز به بازکردن چلوکبابی روی آوردند و دانشگاه ها و عرق‌فروشی‌ها هم تعطيل شدند، چرا که همه چيز بايد اسلامی می‌شد! ، اما يک مشکل لاينحل وجود داشت که هنوز هم باقی است و آن اين که خود تهران را نمی‌شد تعطيل کرد ، چهل تن بعد از آن به ترافيک وسائل نقلیه در تهران و نقشی که اين معضل در ايجاد يک زندگی جهنم‌گونه در تهران ايجاد کرده، نگاه می اندازد و در موخره نوشته اش به طنز می نویسد ؛ جرج بوش دائم اشاره می‌کند که در برخورد با ايران گزينه نظامی کماکان روی ميز وی است، اما آمريکايی‌ها بهتر است که اين گزينه را در کشو ميز بگذارند، زيرا بدون يک حمله نظامی هم تهران از هر جهت که نگاه کنی تنها يک ايستگاه با جهنم فاصله دارد ! اما تهران شهر زیبا و غول پیکر ایران که محل وماوای حکومتیان نیز هست آیا به راستی ایستگاه بعدی اش جهنم است ؟ آیا واقعا مدرنیته بی قواره این شهر را به زانو در خواهد آورد ؟ آیا برجها و کافی شاپ های تهران توانسته اند مردمی را که روزی به استقبال جينا لولوبريجيدا رفته اند و روز دیگر به استقبال روحانی انقلابی شان آیه الله خمینی و روز دیگر به تخریب روسپی خانه ها توانسته اند خود را به مدرنیته برسانند ؟ و آیا اصلا هنوز با تمام این اوصاف تهرانی را که هنوز در آن می توان زورخانه و بازار و سقاخانه یافت اصلا شهر مدرنی هست ؟ پی نوشت : اما تهران و موضوعاتش همچنان برای مطبوعات آلمان جذاب است و اهمیت دارد که در پستهای آتی به شرح آن خواهم پرداخت . اين هم عكسهايي از تلاش نگهبانان در جهنم كه نمي خواهند زنان به جهنم بروند ! اين هم عكسي از كارت بازگشت افتخار آفرين حاج آقا و بقيه! راستي دوستان من متاسفانه تلفن دستي ام را از بس كه با هوشم گم كردم ! اون دسته از عزيزاني كه من شماره شان را داشتم لطفا برايم دوباره شماره تلفنهايتان را بفرستيد .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟