! دموکراسی با آپاچی و طعم کروز

همه ما داستان زندان ابوغریب را می دانیم ! همه ما فاجعه فلوجه را بارها و بارها شنیده ایم و فیلمش را هم شاید با تخمه و پسته نشسته ایم و دیده ایم که چگونه بمبها و فشنگ های فسفری چه بر سر مردم بی دفاع و غیر نظامی فلوجه آورده است ! براستی در عراق چه می گذرد ؟ امروز نیروهای نظامی سی و هشت کشور با عنوان نیروهای متحدین در عراق می باشند که در بالاترین زمانش چیزی غالب بر دویست هزار نیروی نظامی آمده بودند تا با سقوط دیکتاتوری بعثی صدام دموکراسی را برای عراق به ارمغان بیاورند ، در کنار همین اهدای دموکراسی بود که تا کنون فقط پنجاه هزار غیر نظامی کشته شده است ! به این می گویند دموکراسی با تانک ! تنها فرقی که در این میان تا کنون حاصل شده است صدام حذف شده است اما قصه همان بود که هست ، همان چهارصد هزار بعثی را اونیفرم هایشان را عوض کردند و مجددا آوردند سر کار و عراق آزاد شده را سپردند دستشان واز کل نفت عراق که یازده درصد نفت دنیا ست هم هیچ خبری نیست ! حالا در این میان به دیگر ثروت های عراق مثل موزه بغداد که یگانه موزه تمدن بین النهرین بود و غارت شد کاری ندارم ، و یا اینکه سازمان استخبارات عراق که یکی از بزرگترین و سیستماتیک ترین سازمانهای جاسوسی منطقه بود چه شد ؟ آمریکائیها تا وارد عراق شدند اول وزارت نفت را حفظ کردند بعد سازمان استخبارات عراق را ،شاید برای شما هم این سئوال پیش آمده بود که چرا تمام ادارات و سازمانهای عراق غارت شد الا این دو ؟ هفته گذشته در شبکه سی بی اس برنامه ای دیدم که فیلم بالا نیز گوشه ای از آن است و اینکه در آن برنامه گفته شد ارزش اطلاعاتی اخبار و اسنادی را که از استخبارات بدست آورده آمریکا افتاده است بیش از هزار میلیارد دلار است ! یعنی تمام آن اطلاعات و اخباری را که در طی سی سال حکومت بعثی ها چه در داخل عراق و چه در خارج از عراق جمع آوری شده است اکنون در اختیار آمریکائیها و منافعش است که فقط و فقط یک قلم آن سازمان مجاهدین خلق ایران است با هفت هزار عضو که اکنون هم اسنادشان و هم خودشان در دست آمریکائیها هستند ،آمار تمام نیروهای مخالف و چریکی عراق و منطقه و ... میدانید بوجود آوردن یک چنین سیستم اطلاعاتی ای برای آمریکا چقدر هزینه آور بود ؟ اینجاست که شک برانگیز است که آمریکا فقط دردش در عراق درد دموکراسی بوده ؟ و حالا این دوستانی که این روزها برای حمله آمریکا به ایران آب از لب و لوچه شان سرازیر می شود ای کاش می دانستند که دموکراسی پلوپز و تلویزیون نیست که آمریکا با هواپیما بیاورد و ما در تهران بزنیم به پریز برق و از آن استفاده کنیم ! اگر قرار باشد دموکراسی را آمریکا بیاورد مطمئنا هلی کوپترهای آپاچی آمریکایی هم می آید و ما آنوقت اینچنین باید فیلم کشتار هموطنانمان را ببینیم ، به قول اکبر گنجی ما باید بگیریم خودمان برای خودمان دموکراسی بیاوریم حتی اگر آن دموکراسی بدست آوردنش سالهای سال طول بکشد . و این حقیقتی است که متاسفانه خیلی ها نمی دانند که طعم دموکراسی آمریکایی هرچند که به سرعت شاید همچون افغانستان و عراق زود بوجود بیاید اما دموکراسی ای است با طعم کروز! سید محمّد خاتمی در آخرین سال ریاست جمهوری اش حرف زیبایی زد و آن این بود که از ترس استبداد داخلی نباید به استبداد خارجی روی بیاوریم . امروز در ایران استبداد و دیکتاتوری بیداد می کند اما تنها راه فرار از این دیکتاتوری غش کردن در دامان آمریکائیها نیست باید یاد بگیریم که خودمان هم میتوانیم دموکراسی را بوجود بیاوریم ، باید یاد بگیریم که از ترس مار غاشیه نباید به افعی پناه برد و گرنه آنوقت چه فرقی است بین آنچه که امروزه در زندان اوین میگذرد با آنچه که فردای حمله آمریکائیها در زندانهایی بسان زندان ابوغریب اتفاق خواهد افتاد ؟ پی نوشت اگر فیلم را می بینید نفر سوم را ببینید که در حالی که مجروح است پرچم سفیدی را به عنوان تسلیم تکان می دهد ، در ضمن در این فیلم که از سیمیلاتور هلی کوپتر آپاچی گرفته شده است به وضوح معلوم است که در دست هیچکدام از کشته شده گان سلاحی نیست لطفاً دوستانی که کارشان غر زدن و ایراد گرفتن است اول این مطلب را درست بخوانند و دوباره نگویند که از جمهوری اسلامی دفاع کردم ! من نمی دانم چرا باید هر کس را که مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران است را یار جمهوری اسلامی دانست ؟ این تخم لق را چه کسی کاشته است که یا جمهوری اسلامی یا آمریکا ؟ چرا ما باید همیشه برایمان لقمه را جویده شده تحویل مان بدهند تا فقط بتوانیم آنرا ببلعیم ؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شتر مرغی بنام اکبر هاشمی رفسنجانی

! خامنه ای هم بالاخره فهمید