اگر رامين جهانبگلو بروي آنتن بيايد

پيام فضلي نژاد را ديگر اغلب بچه هاي بلاگر مي شناسند ، مخصوصا با آن گندي كه در ماجراي بازداشت شهرام رفيع زاده و روزبه ميرابراهيمي و حنيف مزروعي زد ! این بچه تيز كه متاسفانه همكلاسي منهم در دانشكده حقوق بود و من البته آن موقع ها زياد نمي شناختمش در ماههاي آخري كه من در ايران بودم بدجوري با من تريپ رفاقت زده بود حالا از جون من چي مي خواست خدا عالم است ؟! دوستي ما با يك مصاحبه براي گويا شروع شد و اينقدر خودش رو رفيق من ميدونست كه يه شب زنگ زد كه بيا پارك شطرنج همديگرو ببينيم و بعد تعارف واصرار كه بيا سيگاري بزنيم حال كنيم كه گفتم نه عزيزم اگه من مي خواستم اينكاره باشم با همون حسين شريعتمداري مي موندم پاي بساط منقل ! جالب اينكه آخرين شبي كه ماموران دادستاني انقلاب ريختند خانه ما و مي خواستند منرا بگيرند هم پيام خودش را رسانده بود خانه ما كه داستانش داستان مفصلي است ودر فرصتي ديگر خواهم گفت حالا اين آقا كه مدتی هم رفته بود وردست سعيد مرتضوی و براش پادويي می‌کرد و چون خيلي دوست داشت زود گنده بشه همه جا مي رفت و خودش را مشاور امنيتي دادستان تهران معرفي ميكرد ، مرتضوي هم كه كارش بعد بازداشت بچه هاي وبلاگ نويس و جاسوسي هاي پيام با اون تمام شده بود به وزارت اطلاعات گفت كه يه آب خنكي بهش بدهند و مدتی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد تا بعد بره رد كارش !. همون موقع ها بود كه آقا پيام فهميد حكايتش شده حكايت همان دستمال كاغذي مصرف شده و در همان روزها مرتب مظلوم‌نمایی می‌کرد و براي اين و آن و از جمله خود من نامه ميداد كه جانم در خطره و توروخدا بیایید من می‌خواهم اعتراف کنم وماهيت اطلاعات موازي را برملا كنم و برای همین می‌‌خواهند مرا بکشند. بازم كسي كاري به كارش نداشت تا كه خبر رسيد كه پيام خودكشي كرده و مدتي باز دوباره خودش با يك آي دي احمقانه اي به عنوان دوست دختر پيام با من چت مي كرد كه تو روخدا يه كاري كن ما فرار كنيم بيائيم خارج ! باز كسي كاري به كارش نداشت تا كه دوباره رفته بود خونه يكي از فاميلهاشون در قيطريه قايم شده بود و همه جا اعلام كرد كه عوامل اطلاعات موازي ترورش كرده اند ولی جان سالم به در برده و الان در يك بيمارستان در تهران بستري است . ولي دست آقا پيام رو شده بود و بد بختانه نه حكومت و اطلاعات و ... و نه سايتها و وبلاگها براش تره هم خرد نكردند ، اينجا بود كه خودش به خودش يه دو سه ماهي مرخصي استعلاجي داد تا كه اخيرا آس حماقت خودش را روكرده و رفته یک وب‌سایت خنده‌دار با یک اسم دهان‌پرکن كه هركس ندانه فكر ميكنه واي چه خبره راه انداخته !، از همه خنده دارتر سي وي و زندگينامه اي است كه براي خودش جور كرده ، مشاورت چند مرده كه نيستند تا تكذيب كنند و عضو فدراسيون بين المللي روزنامه نگاران ! كه همان كارتهاي با جلد قرمزي بود كه انجمن صنفي براي همه اعضاي انجمن در قبال سه هزار تومن صادر مي كرد و تنها دردي كه ميخورد اين بود كه تو بانك مي شد بجاي گواهينامه ازش استفاده كرد و چك وصول كرد ! و اينكه مدعو و يا همان پذيرش يه دانشگاه مكاتبه اي را در مقطع دكترا دارد ! (گرفتن پذيرش از دانشگاه ها كار خيلي سخت و علمي است ! ). خلاصه اين آقا پيام هنوز از شيطنت دست بر نداشته و چند وقت پيش هم برداشت در همان سايت خودش نوشته كه : « رامين جهانبگلو كه به اتهام فعاليت عليه نظام جمهوری اسلامی ايران در بازداشت به سرمی برد، به تازگی اعتراف كرده كه وظيفه راه اندازی يك شبكه وسيع تحت "وب" را برای جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده از جريان ها، گروه ها و عناصر فعال سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برعهده داشته است. وی فاش ساخته كه درصدد اجرای طرح شبكه جاسوسی سايبر به نام C.E.S در ايران بوده و گروهی از روزنامه نگاران سايبرنتيک، فعالان اينترنتی-ايرانی در ياهو، گوگل و مديران چندين سايت فيلتر شده را برای اين كار ساماندهی كرده بود.اگر چه هم اكنون كميته های ويژه جرايم اينترنتی و رايانه ای تشكيل شده اند اما اعتراف جهانبگلو، ضرورت اتخاذ تدابیر ويژه برای جلوگيری از اجرای این گونه طرح ها و برنامه های جاسوسی را دوچندان می كند.» بعد از آن هم كيهان كه از هر دري دنبال اين است كه رامين جهانبگلو را بكشد به سمتي كه خودش دوست دارد اينرا چاپ كرد و حالا ماجرا شده است همان داستان قديمي كه يك ديوانه يه سنگ مي اندازد تو چاه و ... خبرهاي ديگر هم حاكي از آن است كه قراره همين روزها رامين جهانبگلو را بياورند پشت تلويزيون تا شروع كند اعترافات خودش را براي امت شهيد پرور بيان كند ! . من واقعا مانده ام كه آي كيو اين مديران اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي چرا اينقدر روز به روز در حال زوال هست ؟ يعني هنوز هم باور دارند كه مردمي كه شوهاي تلويزيوني آن دو دختر مجاهد را كه با آب و تاب داستان بمب گذاشتن در حرم امام رضا را تعريف ميكردند و بعدا خود سعيد امامي اعتراف كرد كه كار اون بوده !! و يا سيامك پورزند ،عزت الله سحابي ، علي افشاري ،پيمان عارف ، شهرام رفيع زاده و ....را ديده اند و بعد فرداي آزادي از زندان همه آنها سريعا گفته اند با چه مهرورزي اي مجبور به گفتن آن حرفها شده بودند ، اين بار هم اين حرفها را باور مي كنند ؟و اصلا كاري به خزعبلات فضلي نژاد و كيهان ندارم بابا مگر یاهو و یا گوگل سازمانهای مخفی اطلاعاتی اند ؟ و خدمات محرمانه اي هم ارائه مي كنند كه بشود براي جاسوسي از آنها استفاده كرد ؟ چرا بجاي اينكه راسته حسيني و صريح بيايند بگويند اطلاعاتي را كه از كيف سامسونيت سلامتي و يا لب تاپ رمضانزاده و از دستبرد به دفاتر و منازل این گروهها و اشخاص دزديده اند و اكنون در وزارت اطلاعات است به اين نتايج رسيده ايم ، مي آيند فردي را مثل رامين جهانبگلو هدف قرار مي دهند كه همه ميدانند نه سياسي است و نه فعال اينترنتي و اصلا اين فعال اينترنتي يعني چه ؟ نكند منظورشان آن جماعت بيكاري است كه صبح تا شب در چت رومهاي ياهو مشغول مخ زدن هستند و قرار است چند تايي از آنها را هم دستگير كنند و بگویند اینها هم در راستاي تضعیف اعتقادات مذهبی با رامين جهانبگلو رابطه و همکاری سازماني مخفي داشته اند؟ به نظر من اولا كه با تمام اين حرفها هنوز هم نميتوانم باور كنم اين وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي و يا عوامل دادستاني ديگر تا به اين اندازه احمق باشند و جهانبگلو را بياورند پشت تلويزيون و همه اين شايعه ها براي تست زدن جامعه و ترساندن ديگران است . و در ثاني اگر هم رامين جهانبگلو را هم بياورند پشت تلويزيون تنها چيزي كه براي بار هزارم تائيد مي شود اين است كه هنوز كه هنوز است آن شيوه هاي خشن و پر از مهرورزي در زندانها و جلسات بازجويي برقرار است و آقايان همچنان در حال اجراي شيوه هايي هستند كه با آيت الله شريعتمداري و كيانوري شروع شده و ظاهرا به جهانبگلو ختم شده است . :زير نويس راديو زمانه با سايت وچند وبلاگ كارش را شروع كرده ! مبارك است و اميدوارم كه موفق باشند ، خيلي دلم مي خواهد بيشتر بنويسم و از مهدي جامي نازنين تعريف كنم اما به بعضي دلايل كه احساس مي كنم تعريف من براي مهدي جامي خوب نباشد فقط همين تبريك خشك و خالي را مي نويسم . اميدوارم اين دوست سابق من پيام فضلي نژاد به عقل بيايد و دست از اين كارها بردارد و بجاي دپارتمان مجازي ساختن برود دنبال معالجه واقعي خودش و من صادقانه و در كمال صميميت اعلام مي كنم كه چند پزشك خوب مي شناسم و ميتوانم ترتيبات ملاقاتش را با آنها فراهم كنم ، اگر خواست خبرم كند . يك تسليت هم به آقاي حسين شريعتمداري كه از بد روزگار ايشان را هم نيك مي شناسم و ايشان هم مرا مي شناسد و من هميشه به هوش و درايت و زيركي ايشان ايمان داشتم و هرگز فكر نمي كردم بيايد و از روي دست بچه كوچولويي چون پيام تقلب كند ! مگر اينكه ماجرا چيز ديگري باشد كه من نميدانم كه اميدوارم آنجوري باشد (ببينيد من چقدر به فكر دوستان سابقم هستم ).

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟