استحاله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دومین نهاد نظامی است که پس از کمیته های انقلاب اسلامی در همان گیرودار شبهای پیروزی انقلاب دربهمن پنجاه و هفت تاسیس شد و بسیار جوانان پرشور و بیتاب نهضت انقلاب اسلامی را در میان خود جای داد و از همان زمان تا بحال بدیلی برای ارتش بوده است اما این بدیل هم امروز با آنکه خدمات بسیاری برای نظام جمهوری اسلامی و خاصه ولی فیقه انجام داده است باز قابل اطمینان نیست ! و بارها وبارها اطرافيان و محارم خامنه ای خطر وجود سپاه را برای وی برشمرده اند ازهمین روست که از زمان به روی کار آمدن احمدی نژاد و بروز نارضایتی های فراوان از انتصاب وی در دل سپاه شاهد حذف و نصب های فراوانی در این نهاد انقلاب اسلامی بوده ایم و فرمانده كل قوا هر از گاهي دست به قلم برده و سرداران و امیران را عزل و نصب کرده تا شاید آرامشی بدست آورد، آرامشی که هیچگاه نیافته و ارتش و بعدها سپاه همواره خوابهای وی را پریشان نموده است البته در نگاهي فراتر فقط اين خواب خامنه اي نيست كه پريشان ميشود اين كابوس از همان ابتداي انقلاب در سر حاكمان انقلاب بوده است و بدينسان بود كه بهترین سربازان ارتش و شهرباني در همان روزهای ابتدايي انقلاب تيرباران شدند و حتي درجه‌داران و پاسبانها وکارمندان جزئی که آیت الله خمینی به آنها امان داده بود که به ملت بپيونديد نیز امان نیافتند و در پشت بام مدرسه علوی و بعدها در زندانهای قصر و اوین و حشمتیه اعدام و تیرباران شدند ! در جريان نوژه نیز دهها تن از خلبانان و نظاميان جوان و كارآزموده به قتل رسيدند که این رشته دراز حتی تا چند سال پیش (1380) نیز ادامه داشت و سرهنگ پدرام نیز كه از افسران لايق نيروي هوايي بود به باقی کشته شدگان خشم و کینه نظام جمهوری اسلامی از ارتش پیوست و در زندان اوین مظلومانه اعدام شد . گرچه ارتش همواره مورد غضب آيت الله ها بود اما در سال پنجاه ونه و با آغاز جنگ تحمیلی و نبود یک ارتش کلاسیک و کارآزموده در میان نیروهای انقلابی كه قافيه سخت برآقايان تنگ آمده بود ، بار ديگر ارتش عزيز شد حضرات دسته دسته ارتشی ها را به دیدار امام می بردند و امام نیز ارتش را ارتش اسلام و ذوالفقار انقلاب نام نهاد و بر شانه‌ها و بازوان آنها بوسه می فرستاد ، افسران و درجه داران ارتش نیز فارغ از تمام حب و بغض ها به اصلی ترین وظیفه خود اندیشیدند و به جبهه‌ها رفتند تا از خاك وطن و ناموس میهن با دست خالی و جان خود دفاع كنند اما در همان زمان نیز اختلافات بالا بود و ارتش هرگز نمیتوانست اشباهات فاحش فرماندهان و مسئولان بی تجربه سپاه را در جنگ نادیده بگیرد ، اشتباهاتی که گاه باعث كشتار صدها تن از سربازان و رزمندگان ایران زمین می شد ، که اصلی ترین و بارزترین آنهابه عنوان مثال اختلافات سرتيپ صديق فرمانده وقت نيروي هوايي بود با هاشمي رفسنجاني به عنوان مسئول اصلي جنگ كه منجر به حذف وي شد و درست شش ماه بعد از حذف صديق از بدنه ارتش وي پس از آنكه مدتي به اتهام چك بلامحل زندان را تجربه كرد دچار بيماري مرموزي شد كه تا همين الان هم وي زمينگير است و يا فاحش ترين آنها اختلافات صیاد شیرازی با محسن رضایی بود كه سرنوشت غمبار صياد شيرازي را ديگر همه ما مي دانيم . هر چه که بود با تمام این اوضاع و احوال جنگ به پایان رسید و باز این سپاه و پاسداران بودند که عزيزترشدند و هر كدامشان فاتح عملياتي نام گرفتند ، نشان افتخار گرفتند ومدالهاي فتح يك و دو سه بر سينه زدند و عرض اندام كردند و نامشان بزرگ شد و از امتيازات سازماني و مالي بزرگتري برخوردار شدند. ارتش باز دوباره مغضوب شد و فرماندهانش يكي پس از ديگري كنار زده شدند ودوباره كارخانه حذف براه افتاد ،سرتيپ غلام خادميان از فرماندهان بنام نيروي زميني در حمام خانه اش دچار گاز گرفتگي شد و جان باخت ، مهندس بنيادي از تكنسينها و مغز متفكر جهاد خودكفايي ارتش كه در اوان انقلاب از ارتش اخراج شده بود و با آغاز جنگ از فرانسه خود را به خاكريزهاي جنگ رسانده بود و مجددا دعوت به كار شده بود نيمه هاي شب در پادگان حشمتيه تهران با گلوله سربازي كه بعدها دادسراي نظامي اعلام كرد دچار جنون آني گرديده بود جان باخت ، سرلشگر منصور ستاري فرمانده نيروي هوائي و بيش از سيزده تن از معاونانش كه هركدام همچون سرنشگر اردستاني ، سرلشگر شجاعي و ... سرمايه هاي بي بديل اين مملكت بوده اند در فرودگاه اصفهان برای همیشه به هوا فرستاده شدند ، سرتيپ سعدي حسني فرمانده لايق نيروي زميني را با توطئه ای که از یک قرار رو كم كني ! در حیاط بیت رهبری در میان محسن رضایی و خامنه ای بسته شد برای همیشه به بستر بیمارستان فرستادند، دريادار روحي از فرماندهان لايق نيروي دريايي به ناگاه در گردنه هاي جاده چالوس خودرويش ترمز بريد و جان باخت ! صياد شيرازي، با گلوله‌اي كه محفل اطلاعاتی سپاه طرحش را ریخته بود از پای درآوردند ، از اين دست بسيار است كه بيان تمام آنها در اين مقال نمي گنجد، !! اما سپاه ، سپاه نیز که در طی این بیست و هفت سال رشد کرد و پوست انداخت و حقایق را دید و بسياري از دردها را خود نيز مزه مزه كرد از این خشم و غضب ها مصون نمانده است و هنوز یاد و خاطره اعدام سردار سرتیپ پاسدار سید مهدی دوزدوزانی در زندان حشمتیه فقط و فقط بخاطر اعتراضات و انتقاداتش به خامنه ای برای چشم پوشی از خطاهای فاحش فرماندهان سپاه از یادهای پاسداران نرفته است ، وي يكي از جرمهايش اين بود كه در مسجد سيدالشهدا در شهرك شهيد محلاتي اعلام كرد بخشي از سپاه از طريق اسكله هاي غير قانوني خويش با همدستي تعدادي از آقازادگان در قاچاق كالا و زنان و دختران به دوبي دست دارند . هنوز که هنوز است همه پاسدارها از به فراموشی سپرده شدن سرتیپ سیف اللهی فقط و فقط بخاطر حمایتهایش از آیه الله منتظری گلایه دارند و يا ماجراي حاج قاسم دهقان كه ازفرماندهان رشيد لشگر بيست و هفت محمد رسول الله تهران بود و به يكباره در سر صحنه فيلمبرداري در بيابانهاي يزد وي را بروي مين فرستادند و نقشش را براي هميشه كات كردند ! ... كه هيچگاه كسي پاسخگو نشد اين مين جنگي در بيابانهاي يزد چه ميكرد ؟ و ديگر اينكه ماجراي كشته شدن بيش از دوازده تن از تكنسينهاي سپاه در ماموريت آموزشي اعزام شده به پاكستان هنوز محل شك و شبهه دارد ، و يا قتلگاه تفحص شهدا در جنوب (جستجوي پيكرهاي شهدا در مناطق جنگي ) كه هر ازگاهي هنوز كه هنوز است خبر شهادت يكي از سرداران و رزمندگان را ميشنويم كه به نظر من تبعيدگاه ناراضيان از وضع موجود است كه بنا به گفته خود آقايان تعداد شهداي تفحص اكنون به بالاي صد نفر رسيده است گرچه بسياري از اين شهدا بسيجيان داوطلبي بودند كه به عشق بازگرداندن پيكرهاي شهدا به مناطق جنگي سابق اعزام مي شوند اما در ميانشان بسيار است پاسداراني كه اختلافات عميق ايدئولوژيكي و سازماني با فرماندهان خويش داشتند و چاره را در ترك ستادها و شهرها ديده و به مناطق آلوده جنگي اعزام مي شوند تا نهايت با مين عمل نكرده از شرشان راحت شوند . القصه اين روزها بدنه فهيم سپاه مي دانند كه خامنه‌اي هيچگاه تمرّد سپاه را از دستورهاي وي نبخشيده است . تمردهايي كه سخت بر خامنه اي گران آمده است ... آنروزي كه خامنه اي با هلي كوپتر خويش ناگهان و بدون برنامه ريزي قبلي در زمین صبحگاه پادگان کلاهدوز نشست ودر سخنراني خود گفت بچه‌هاي سپاه بايد به کسی که ولایت فقیه را محترم بداند رای بدهند و منظورش علي اكبر ناطق نوري بود ، اما ديديم كه 90 درصد از بچه‌هاي سپاه راي خود را به خاتمي دادند ويا پس از آن آنروزي كه كودتايي كه در هيجده تير مقرر بود قرارگاه ثارالله تهران انجام دهد كه به يكباره پاسداران از انجامش شانه خالي كردند! ، پاسداران و سرداراني كه بايد بدانند نيك مي دانند كه اينها را خامنه اي نبخشيده است و يا بسياري از بچه هاي سپاه و خاصه بچه هاي نيروي قدس سپاه نيك بياد دارند آن روزي را كه حميد نقاشان سراسيمه به زمين صبحگاه پادگان خاتم الانبياء خود را رساند و اعلام كرد : همين الان از خدمت مقام معظم رهبري مي آيم و نظر ايشان اين است كه لانه فساد در قم در هم كوبيده شود و اين فتنه را به گورستان بسپاريم ، كه منظورش آيه الله منتظري بود ، اما سپاه حركتي نكرد و نهايت جريان موازي سپاه و اطلاعات كه همان انصار حزب الله بود در بعد كوچكتري كار انجام نشده سپاه را تمام كرد و حسينيه ايشان را به اشغال درآوردند . كه اگر نبود درايت اطرافيان آيه الله منتظري و خاتمي اين روحاني سال خورده در همان شلوغي اشغال جانش را با گلوله اي سرگردان همچون آنچه كه نصيب عزت ابراهيم نژاد شد ازدست داده بود ، آري خامنه اي اينها را ديده است و سپاه را نیز غیر قابل اعتماد ميداند . با آمدن احمدي‌نژاد، رهبر به فكر افتاده است تا آنچه را که بر سر ارتش آمده است را نیز بر سر سپاه بیاورد و در پی اخته کردن سپاه است . اینچنین است كه نخست شاهديم خيل بسياري از سرداران زمان جنگ را با طرح جانبازان غير شاغل « طبقه 5 » به خانه ها فرستادند و بعد سردار محمد باقر ذوالقدر جانشين فرمانده كل سپاه را که هیچگاه نه حرف فرمانده خود را و نه حرف فرمانده کل قوا را به گوش نمی خرید و همواره هر چه را که خود فکر می کرد اجرا می کرد به وزارت كشور فرستاده و محترمانه لباس رزم را از تنش بدرآورده .. بعداز آن بود که سردار احمد كاظمي محبوب تمام بچه‌هاي سپاه و نه تن از فرماندهان ارشدسپاه را بازهم در توطئه سقوط هواپيما به دیار باقی فرستاد ، كاظمي كه مدتي فرمانده نيروي هوائي سپاه بود تازه فرماندهي نيروي زميني سپاه را عهده دار شده بود اما همواره از احمدی نژاد و حرفهای غیر مسئولانه اش در محضر ولی فقیه شاکی بود و خطر جنگ و عدم توانایی سپاه را در جنگی دوباره گوشزد میکرد البته اختلاف وي با احمدي نژاد اختلاف تازه اي نبود و برمي گشت به زمان آنكه كاظمي در قرارگاه مقدم حمزه سيدالشهدا (قرارگاه مقدم سپاه در غرب كشور ) در كردستان بود و احمدي نژاد هم درپوشش استاندار وبه واقع عامل وزارت اطلاعات سعيد امامي بوده (از يك دوستي شنيده ام اين اختلافات تا حدي بود كه يكبار كاظمي در درگيري بااحمدي نژاد براي اينكه اجازه خروج تعدادي از عناصر وزارت اطلاعات را به سليمانيه عراق به وي نميدهد، احمدي نژاد به روي كاظمي اسلحه مي كشد ونهايتا كاربا وساطت سردار عزيز جعفري خاتمه پيدا مي كند ) همین اختلافات بود كه باعث شد تا فرمان قتلش صادر شود . و كاظمي هم با هواپيمايي به هوا فرستاده شد ، البته ماجراي شهادت باكري هم از جمله رازهاي سربسته است كه هنوز كه هنوز است براي بسياري ها و از جمله خود شهيد كاظمي محل ايراد بوده است ! .از حذف ها كه بگذريم انتصاب ها هم اينروزها در دل سپاه حرف و حديثهايي دارد انتصاب مرتضی رضایی به عنوان جانشین فرماندهی سپاه از سوی خامنه ای نيز يكدنيا حرف با خودش داشت ، انتصابی که مورد نظر فرماندهی کل سپاه پاسداران نیز نبود ، رحیم صفوی و یا بقول پاسداران حاج رحیم با تمام نقلهايي که پشت سرش هست و با تمام موضع گیریهای تند سیاسی اش اما همچنان در میان بچه های سپاه محبوب است و طي دوران فرماندهي‌اش خدمات ارزنده‌اي از جمله در امور رفاهي به سپاهيان كرده است، و در عين حال كمتر در معركه‌گيري‌هاي اركان رژيم وارد شده، و در دوران خاتمي نيز بسیار می كوشيد، خود را از درگيري با رئيس جمهوري كنار بكشد . حاج رحيم كه هرچه هست در اين مدت نظامي آبديده اي شده است و تا كنون بارها و بارها در شوراي عالي امنيت ملي مسئولان نظام را به خويشتنداري در برابر پرونده هسته اي ايران دعوت نموده و ضعف جدي دفاعي ايران را در جنگي احتمالي گوشزد كرده است ، صفوی اکنون مدتهاست كه به دلايلي مورد غضب فرمانده كل قوا است اما برداشتن او از فرماندهي كل سپاه با وجود نام و آوازه وی دردل پاسدارن به اين سادگيها ممكن نيست چرا که وی فرد محبوبي بين كادرهاي سپاه است. ازهمین بابت این روزها خامنه ای تمام مهره های اطراف وی را برداشته تا در آخر زدن او بسادگی انجام گیرد انتصاب حاج مرتضي به جانشيني فرمانده كل سپاه خيلي‌ها را شگفتي زده كرد چون در عين حالی که وی از بنيانگذاران سپاهی است که در دومين شب انقلاب اساس برپائي اش را در حضور دكتر ابراهيم يزدي و مرحوم آيت‌الله لاهوتي وشهيد مفتح ريختند هنوز زنده و در سپاه پاسداران می باشد اما هیچگاه نقش علنی ای را بر دوش نگرفته بود و همواره در سمتهای اطلاعاتی و پشت پرده فعال بوده است و این انگیزه که رهبر لازم دانسته است از سایه بدر آید برای همگان تعجب انگیز بوده است . مرتضی رضایی اکنون قدیمی ترین فرد سپاه است ! . از آن جمع ابتدایی سپاه اکنون محسن رضائي در مجمع تشخيص مصلحت نظام است عنوان سرلشگري را به كنار گذاشته و دكتر را براي خود برگزيده كت و شلوار مي پوشد و بيشتر اين روزها دوست دارد روشنفكر باشد تا يك كهنه سرباز ، عباس زماني و یا همان ابوشريف معروف اکنون در میان بریده شدگان القاعده در پاکستان در مسجدی مشغول عبادت است ! و دل خوش است به پرورش گاو و گوسفند در دامداري خويش ! ، غلام علي رشيد هم جانشين رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح است و نيك بياد دارم روزي در منزل يكي ازشهدا در صحبتي دوستانه و دردمندانه گفت اين خفت براي من تا ابد بس است كه در كنار بزدل و احمقي مثل فيروزآبادي بايد بمانم تا موعد حذف منهم برسد ! محسن رفيق دوست هم كه پس از شاهكارهايش در بنياد جانبازان پيشتر در « مركز هدايت اسلامي » در كرج و اكنون در بنیاد نور مشغول ريخت و پاشهاي كلان مالي و قاچاق دختران به دوبی است !! و تعدادی دیگر نیز از شورای ابتدایی سپاه کشته شدند که آخرینش کاظمی در توطئه سقوط هواپیما در ارومیه بود .اما به نظر من زبل ترين تمام آن جمع مرتضی رضایی بوده است وي كه از همان آغاز در كار امنيتي و اطلاعاتي ید بیضایی داشته و دارد تنها مدتي كوتاه فرماندهي سپاه را عهده دار بوده است و ازقديمي ترين روحاني هايي مي باشد كه وارد سپاه شده از آنزمان تا بحال همواره در فرماندهی کل سازمان حفاظت اطلاعات سپاه بوده است خود بارها و بارها اذعان داشته كه به عنوان گوش و چشم رهبردر سپاه عمل ميکند ، این سازمان گرچه که باید به حفاظت و رسیدگی به وضعیت کادر سپاه بپردازد اما همواره در بیرون سپاه مشغول بوده است ، مرتضي رضائي تا زمان فوت آيت‌الله خميني علي‌رغم اینکه وزارت اطلاعات شکل گرفته بود و بموجب تاسیس وزارت اطلاعات مقرر شده بود تا تمام فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی موجود در دستگاه های کشور به این وزارتخانه منتقل و در آنجا انجام گیرد اما وی هیچگاه فعالیتهای اطلاعاتی سپاه را تعطیل ننمود ، وی کارش را با دستگیری و بازجویی و برگزاری شوهای ندامت از سران و اعضای حزب توده آغاز کرد و به عبدالمجيد معاديخواه وزير ارشاد وقت رسید که وی را پاي منقل و در كنار چند زن نیمه برهنه دستگير كرد ، در ادامه تلاشهای امنیتی وی بود که توانست قطب‌زاده و سيد مهدوي را نیز بدام اندازد و بعدها در اعدام سيد عبدالرضا حجازي و علاءالدين مشكور نیز نقشی داشته باشد .در خارج از کشور نیز ترور دكتر شاپور بختيار و دكتر عبدالرحمن برومند و دكتر عبدالرحمن قاسملو و ديگر چهره‌هاي سرشناس اپوزيسيون از جمله تجارب سپاه و عواملی است که نقش مرتضی رضایی و گروهی که وی در آن عضویت داشته پر رنگ است ، كميته‌اي كه در آن مرتضي رضائي، سعيد امامي، احمد وحيدي، قاسم سليماني، علي آقا محمدي، جواد آزاده، حميد سرمدي ، محسني اژه اي و پورمحمدي ر در آن كار تدارك ترور رهبران اپوزيسيون را عهده‌دار بوده اند . از ديگر شاهكارهاي مرتضي رضايي بازداشت گروهي ملي مذهبي ها و بازداشت وبلاگ نويسان و كشاندن آنها به پاي تلويزيون و يا شوي خودزني دانشجويان بازداشتي در اعتراض به حكم آقاجري ( پيمان عارف و ... ) در تلويزيون بوده است .حاج مرتضي كارگردان بنام اعترافات تلويزيوني و بازجوي زبده نظام ، اکنون از پس پرده خارج شده و از سوی خامنه ای مامور گشته است تا جانشین سپاه شود ، مرتضي رضائي باسابقه امنيتي خود چه در سر دارد فقط رهبر میداند و او ... اما اين روزها كار به خود حاج رحيم هم كشيده شده است شايعه اي كه گرچه شايد صحت نداشته است اما شيوعش هم ميتواند مشكوك باشد و آن اين است كه در سپاه پيچيده است كه رحيم صفوي بيش از يك ماه است كه استعفايش بروي ميز كار خامنه اي است اما به دليل مسائل لبنان و اسرائيل و خطرات هسته اي تا كنون خامنه اي اجازه رفتن به او نداده است . اين شايعه چند حالت دارد ياصحت ندارد و صرفا امتحاني است براي تست زدن بچه هاي سپاه و آقايان مي خواهند بدانند سپاه بدون صفوي چگونه است و يا اينكه صحت دارد و صفوي هم رفتني است ، اما صفوي نيز آيا بعد از رفتن از سپاه به دامان هاشمي رفسنجاني پناهنده مي شود و يا مثل خيلي هاي ديگر درس و مطالعه را بهانه كرده و به خانه مي خزد ؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟