دومین روز تحصن و اعتصاب غذا در آنکارا
شكر خدا دومين روز مراسم اعتصاب غذا هم تمام شد ! مراسم امروز كه در مقابل دفتر نمايندگي اتحاديه اروپا در آنكارا برگزار شد البته ماجراهاي خاص خودش را داشت . حضور خبرنگاران تلويزيون و روزنامه هاي تركيه و همچنين خبرنگار سي ان ان و الجزيره براي همه ما تعجب آور بود
نيروهاي پليس امروز ديگر كاري به كار ما نداشتند اما از ابتدا تا انتهاي مراسم در كنار ما بودند اما اعتصاب غذا نمي كردند و هر جند ساعت يكبار با نوشابه و كيك تجديد قوا مي كردند ! تجمع واعتصاب از ساعت ده صبح آغاز شد واز همان ابتدا كاركنان دفتر نمايندگي با تك تك ايرانيان وترك تباران مراسم ( كه البته تعداد ترك ها به مراتب از ايراني ها بيشتر بود ) مشغول صحبت شدند . اندكي بعد تعدادي از هواداران حزب كمونيست تركيه نيز به تجمع پيوستند تعداد كمونيستها كه حدود بيست الي سي نفر ودرلباسهاي متحد الشكل مشكي رنگ بود گرچه براي هدف خاص خودشان بود اما به نحوي با موضوع ايران مرتبط بود . كمونيستهاي جوان آنكارايي مخالف جنگ افروزي بودند وبروي پلاكاردهاي خود به زبان تركي و انگليسي نوشته بودند : آمريكا اينجا پادگان تونيست ! و مخالفت خود را با حضور نيروهاي آمريكايي در تركيه براي حمله با عراق و جنگ احتمالي با ايران اعلام مي كردند

پس از آن در ساعت يك ظهر خانم كادريه سوت سوز كه از روز اول در كنار متحصنين بود براي دقايقي سخنراني نمودند و از ديد خود وضعيت حقوق بشر در ايران را وخطراتي كه نقض پي در پي حقوق بشر در ايران ميتواند براي حاكميت جمهوري اسلامي داشته باشد بر شمردند . خانم سوت سوز خطاب به اتحاديه اروپا مرگ يك خبرنگار ايراني در زندان ( خانم زهرا كاظمي ) را مثال آوردند و آرزو كردند تا روزي اروپائيان به غير از نفت ايران به حقوق بشر هم فكر كنند ، اين كلام خانم سوت سوز با تشويق پي در پي حاضرين مواجه شد
در برنامه عصر تحصن اتفاق بسيار جالبي افتاد تعداد پنج جوان كه ابتدا خود را دانشجوي ايراني در آنكارا معرفي مي كردند به ميان متحصنين آمدند از همان ابتدا با تجه به اينكه من خودم نيز سه سال در آنكارا دانشجو بودم واكثرا دانشجوهاي ايراني آنكارا را مي شناسم به ايشان مشكوك شدم البته گمانم اين بود كه حتما از نيروهاي سفارت ايران هستند اما به يكباره آن پنج جوان عكسهاي مسعود و مريم رجوي را از كيفهاي خود درآوردند و در بين حاضرين پخش كردند ، تركهاي حاضر در مراسم كه غالبا مسعود و مريم رجوي را نمي شناختند به گمان اينكه حتما اين دو نيز از زندانيان سياسي هستند عكسها را مي گرفتند كه ما نيز براي اينكه نمي خواستيم اين تحصن از خواسته اصلي خود منحرف شود سريع با آنها برخورد كرديم وعكسها را جمع آوري نموديم . در آخر آن پنج نفر مجاهد كه اكنون تعدادشان به هشت نفر رسيده بود به نشان دادن پوسترهاي خود و عكسهاي هوادارانشان در زندانهاي ايران و همچنين عكس حجت زماني كه به تازگي در ايران اعدام شد راضي شدند و پوسترهايشان را در دست مي گرفتند و به زبان تركي براي حاضران وضعيت زندانها و چگونگی اعدام شکنجه ها در زندانها را توضیح می دادند
خانم ليلا زانا تا ساعت 4 عصر امروز در ميان ما بود و بعد از آن اعلام كردند كه بايد براي جلسه اي به استانبول بروند و گفتند اعتصاب خود را گرچه در ميان شما نيستم اما ادامه خواهم داد . نكته جالب ديگر كه مجاهدها بسيار علاقه داشتند كه با خانم ليلا زانا عكس بيندازند اما ايشان مخالفت نمودند خيلي علاقه داشتم تا از ايشان بپرسم چقدر نسبت به مجاهدين شناخت دارند كه نشد و رفتند حالا در فرصت مناسب ديگري حتما خواهم پرسيد . مراسم روز دوم ساعت هشت شب تمام شد . اين هم از روز دوم مراسم
نظرات
ضمن آرزوی موفقیت برای شما و دیگر متحصنین باید بگم که متاسفانه اطلاع رسانی ضعیف برگزار کنندگان این تحصن باعث شد که من با وجود اینکه آنکارا زندگی می کنم نتونم در تحصن شرکت کنم.وبلاگ را محل اطلاع رسانی قاطع فرض نگیریر چون من نوعی بل که وبلاگ شما رو نمی شناسم.در این موارد از طریق خبرگزاریهای اینترنتی لطفا عمل کنید.
پی گیر نوشته هایان در مورد این تحصن هستم.موفق باشید
نرگس