فردا نامش را صدا خواهند كرد

چند سال پیش دهکده ای مربوط به چندین صد سال پیش در شرق ایران از زیر خاک سر برآورد که به «شهر سوخته» معروف شد. باستان شناسان شگفت زده مشاهده کردند که افرادی عادی و بدوی چگونه تمدنی بسیار قوی داشتند، خانه ای، کوچه ای خیابانهایی مملو از بازار و مراکزی که برای حل و فصل معضلات آن زمان و عقد امور مردم بوده است.گاهی فکر میکنم اگر مثلا همین امروز در تهران کوه دماوند غرش کند و آتشفشانی روی دهد و تهران به زیر خاک مذاب برود و بعدها باستانشناسان تهران امروزی را کشف نمایند چه خواهند دید؟باستان شناسان فرضی ما بی شک زیر قشر خاکستری دوران جمهوری اسلامی چیزهایی پیدا میکنند از قبیل زندان اوین، و ده ها بازداشتگاه و ساختمان هایی پر از سلول انفرادی و اتاقهای بازجویی، ادارات و مراکزی پر از گزارشهایی محرمانه و بازجویی هایی درباره همه چیز و همه کس به اضافه مومیاییهای یک عده آخوند و پاسدار و بازجو و ماموران کوتوله و بی عرضه. و یک جماعت کثیر اندیشمند و فهیم و دانشجو که یا در زندان بوده اند و یا در پی دود اگزوز موتورهای لباس شخصی ها گم شده اند.باستان شناسان میکاوند و میکاوند در جنوبی ترین قسمت شهر تهران گورستان هایی را می یابند که مملو است از قبرهای بی نشان و بی نام در گورستانی که در محله ای به نام خاوران قرار دارد قبر بی نام و نشانی را می یابند که متعلق است به دانشجویی مظلوم و معصوم به نام «فرشته علیزاده».باستان شناسان دوباره گزارشها و بازجویی ها را مرور میکنند و پی به راز قتل این جوان معصوم میبرند:فرشته علیزاده، دانشجوی مظلومی که در حوادث کوی دانشگاه تهران در سال 1378 توسط عناصر شبه نظامی حزب الله بازداشت و روانه بازداشتگاه میگردد و پس از آن به جرم بیگناهی و دموکراسی خواهی به زیر ضربات کابل گرفته میشود، بی آن که دستور بازداشت و پرونده ای برایش تشکیل شده باشد. پس از مدتی بالاخره در دادگاه انقلاب برایش پرونده ای مفتوح میشود و «حداد» از قضات سرسپرده اطلاعات در شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی دستور میدهد پس از آن که اثر شکنجه و زخمهای تن «فرشته علیزاده» محو شده وی را به زندان اوین منتقل نمایند، امری که هرگز اتفاق نمی افتد.فرشته علیزاده در بازداشتگاه غیرقانونی حزب الله تاب تحمل شکنجه ها را نمی آورد و جان میسپارد. پس از آن جنازه وی به ستادی که معراج نام دارد و در جوار پزشکی قانونی است (پزشکی قانونی موازی سپاه و وزارت اطلاعات!) فرستاده میشود و نهایتا وی در گورستان خاوران دفن میگردد.پیگیری خانواده فرشته، دفتر تحکیم وحدت و حتی نمایندگان جنبش دانشجویی در مجلس از جمله موسوی خوئینی ها به هیچ نتیجه ای نمیرسد.در آخرین مراجعات خانواده فرشته به قوه قضاییه تنها پاسخی که میشنوند این است:«پرونده وی بسته شده است و از سرنوشت وی خبری نداریم، ایشان تخلفات امنیتی زیادی داشته، شما هم بهتر است دنبالش را نگیرید...»باستان شناسان فرضی ما سخت شگفت زده میشوند چرا که میبینند در جمهوری اسلامی حتی برای مردگان هم حکم صادر میکنند. میکشند و حکم صادر میکنند و تمام!آنها میمانند چه نامی برای این «نسل سوخته» در زیر ضربات کابل و باتوم بگذارند؟!

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟