سعيد حنايي زنده است

همزمان با اوج گرفتن بحرانهای متعددی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی و اوج نارضایتی های داخلی و خارجی همانطوریکه همواره مدیران و حاکمان جمهوری اسلامی به عوض کاستن از بحرانها در صدد افزایش آنها بوده اند ، حرکتی که ابتدا از نطقهای پیش از دستور مجلس آبادگر که به نظر من عنوان ویرانگر بیشتر برازنده آن می باشد شروع شد و کار دوباره مثل دهه هفتاد به تجمعات انصار حزب الله و خانواده های نمایشی شهدا و ... کشید و نهایتا تمام هم و غم مسئولان شد اینکه حجاب اسلامی در جامعه ای که خود خوانده ام القرای اسلام نام گرفته است رعایت نمی شود . تا جایی که نماینده ای از همین دست ( سیدمهدی طباطبایی، عضو ائتلاف آبادگران )علنا در مجلس اعلام کرد : « هرخانمی که نمی خواهد حجاب برتر که همانا چادر است را رعایت کند از کشور اسلامی برود بیرون ! » . درست در کشاکش همین اوضاع واحوال است که خبری که ابتدا اهتمامی بر پخش آن نبود و بعدها به مدد اندک مطبوعات نیمه جان کمی مستقل از حکومت منتشر شد نگاه ها را به این واقعه این روزها جدی کرده است و آن اخبار کشف جنازه شش زن در مناطق جنوبی تهران به صورت همزمان و یک شکل بوده است . گزارشگر روزنامه ایران اولین کسی بود که به کاوش این واقعه پرداخته و به نقل پلیس تهران تایید کرد که فرضیه سریالی بودن این قتل ها در دستور کار ماموران قرار گرفته است. جنازه پنج تن از این زنان مقتول که اولین آنها یک دختر ده ساله است، در منطقه کهریزک و جنازه نفر ششم در حوالی ورامین پیدا شده است. کلید اولین قتل در صبحگاه روز ۲۰ اسفندماه سال ۸۴ رقم خورد و اولین زن قربانی جنازه اش توسط چند رهگذر در حاشیه بزرگراه آزادگان جاده منتهی به احمد آباد مستوفی مشاهده و به پلیس گزارش شد. بر اساس بررسى هاى پلیس این زن جوان با اصابت ضربات متعدد جسم سختی به سرش از پاى درآمده بود. به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسراى شهررى، جسد قربانى حادثه به پزشکى قانونى انتقال داده شد، در بازرسى از لباس هاى این زن هم هیچ مدرکى براى شناسایى او به دست نیامد. موضوع هنوز حاد نشده بود تا اینکه درست بیست و نه روز بعد دومین جسد شب یکشنبه ۲۰ فروردین ماه، درنهری در جاده علی آباد ورامین کشف شد. این جسد دختر ۲۰ ساله اى که عامل و یا عاملان قتل پیش از رها کردن پیکر مقتول باز تمام مدارک هویتى او را با خود برده بودند. بررسی های باز پرس هنوز به جاءی نرسیده بود که در ساعت 14 و سی دقیقه 22 فروردین ماه جنازه سومین قربانی که اینبار متعلق به زنی 28 ساله بود،باز در حاشیه بزرگراه آزادگان کشف شد و اینبار مقتول که باز تمامی اوراق هویتی وی ربوده شده در داخل یک گونی قرار گرفته، و درمسیل کنار بزرگراه رها شده بود. مرکز 110 تهرات ابتدا اعلام کرد که این زن ناشناس بر اثر اصابت شىء برنده به ناحیه شکمش به قتل رسیده است. اما سه روز بعد بازپرس ویژه قتل مجتمع جنایی تهران اعلام کرد علت مرگ خفگی بوده و پارگی شکم ناشی از پرتاب جنازه به مسیل بوده است ، باز تحقیقات پیرامون این سه قتل ادامه داشته تا که خبر از وقوع چهارمین قتل نیز داده شد ، چهارمین زن جوان، ساعت 15 و بیست دقیقه روز 28 فروردین ماه در منطقه چرمشهر در جنوب شرقی تهران کشف شد. بنا بر اظهارات سخنگوی ناحیه انتظامی تهران عاملان جنایت پس از قتل این زن ۲۸ ساله، نیمى از جسد او را داخل گونى قرار داده بودند ولى به دلیل عجله و شتابى که در هنگام رها کردن جسد داشتند بقیه قسمت هاى بدن جسد خارج از گونى قرار داشته است ، اما کار به همین چهار قتل خاتمه نیافته و مجددا پس از یک هفته از آخرین قتل ، پنجمین جنازه که متعلق به زن سی ساله ای بود باردیگر در منطقه استحفاظی کلانتری 170 کهریزک و درحالی پیدا شد که گفته مى شود در قسمت هایى از بدن این زن جوان نیز آثارى از درگیرى مشاهده شده است. در بازرسى از لباس هاى این زن نیز همانند سایر قربانیان هیچ مدرک شناسایى به دست نیامده است. ششمین قربانی که اینبار دیگر در مطبوعات به صراحت از سریالی بودن و پیوسته بودن این قتل ها از آن یاد شده است متعلق است به دختر ده ساله ای که جنازه اش توسط مردم در کانال آب کهریزک کشف و به اطلاع کلانتری 170 کهریزک رسید. اکنون که کار به شش قتل رسیده است و مسئولان و مطبوعات آنها را بسیار شبیه به هم و زنجیره ای می دانند گوشه هایی دیگر از ابعاد این فاجعه فاش می شود که تداعی کننده حوادث مشابه دیگری در گذشته است ، مقتولان تمامی از زنان و دختران فراری و خیابانی هستند ! و تماما ضمن آنکه آثار ضرب و جرح بروی بدنشان هست در پشت خود کبودی ناشی از شلاق را داشته و نهایتا بوسیله طناب بر گلویشان خفه شده اند !! در روزهای گذشته پلیس و مراجع قضایی علنا اعلام کرده اند که کار تحقیقات به علت ندانستن پیشینه مقتولان و عدم اطلاع از محل سکونتشان به بن بست رسیده است ! اما اینکه عاملان قتل مقتولان را در محل خاصی به قتل رسانده و سپس به مناطق جنوبی تهران برده و رها نموده اند مورد شک و بررسی است . اطلاعات داده شده تا بدین جا گرچه افکار عمومی جامعه را قانع کرده است و پلیس اعلام نموده کار بررسی هنوز ادامه داشته اما تجربه های گذشته این نوید غمبار را به ما می دهد که تحقیقات به جایی نخواهد رسید و قاتل و یا قاتلان در حاشیه امن خویش بسر خواهند برد ، هنوز خاطره تاسف برانگیز قتل سیزده زن مشهدی از افکار عمومی پاک نشده است ... ماجرای قتل های زنجیره ای زنان مشهدی در سال 1380، که در آن 13 زن در مشهد به قتل رسیدند، چند ماه پس از علنی شدن و کلافه شدن پلیس و مراجع قضایی زیر فشار مطبوعات و پرسش عمومی مردم نهایتا به دستگیری سعید حنایی منتهی و مختومه شد . در قتلهای سریالی زنان مشهدی نیز پلیس ابتدائا و سپس مراجع قضایی علنا اعلام کردند مقتولان "زنان خیابانی" می باشند و قاتل که ابتدائا خویش را بسیجی و سپس کارت بسیجی خود را جعلی اعلام نمود در صحن علنی دادگاه اعلام کرد که با انگیزهای مقدس و دینی و برای پاک سازی جامعه از فساد اقدام به قتل آنان نموده است . اینجا بود که برخی از روزنامه های متعلق به جناح راست ضمن هشدار شیوع فساد در جامعه و شماتت مسئولان در بی توجهی به پدیده فحشاء در جامعه اقدام سعید حنایی ها را علنا ستوده اند و کار فقط به نگارش ختم نشد و پس از اعدام وی انصار حزب الله مشهد برای سعید حنایی مجلس ترحیم گرفت و بسیاری از چهره های سرشناس و بنام انصار حزب الله نیز در آن مجلس شرکت جسته ، نشریه ندای ولایت مشهد در همان زمان در تیتر اول خویش از سعید حنایی به عنوان شهید امر به معروف و نهی از منکر نام برد ! اگر بخواهیم به حوادث اینچنینی و غمبار گذشته اشاره کنیم البته کار فقط به همین سعید حنایی که اعدام نیز شد ختم نمی شود و از مشهد به کرمان می رسیم ، بدنبال قتل های مشابه و زنجیره ای در کرمان بود که با تحقیقات بسیار طولانی و کند پلیس و اطلاعات نهایتا فاش شد که ، یک گروه از جوانان تندرو مذهبی که تماما از اعضای بسیج نیز بوده اند و در میان آنها دو روحانی نیز وجود داشته است عاملان آن قتلها هستند، اینبار بر خلاف آنچه که در مشهد و بر سعید حنایی گذشت نه تنها دادگاه علنی نبوده ، بلکه دیوان عالی کشور با استناد به اینکه عاملان جنایت در اعترافات خود "اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان" را مطرح کرده بودند، و شنیده ها ی غیر رسمی نیز حاکی از آن بود که قاتلان اعلام نموده بوده اند که فتوای قتل ها را نیز اخذ نموده اند و همچنین با ذکر اینکه "متهمان به قتل بعضا از خانواده‌های شهید داده یا ایثارگر و بسیجی و روحانی می باشند و در دادگاه نیز بر این اعتقاد ابرار داشته و مستندات و احتجاجاتی نیز برای مهدور الدم بودن مقتولان ارائه نموده اند احکام اعدام و حبس صادره از سوی دادگاه های بدوی نقض و تمامی قاتلان که وابستگی هایی هم به برخی مراجع و شخصیت های محلی داشتند، از مجازات تبرئه وبا سلام و صلوات آزاد شدند. ! در بعد از آن نیز البته کمی پیشتر ما شاهد قتلهای زنجیره ای بودیم که البته اینبار مقتولان نه زنان بلکه کودکان و خردسالان بودند و در همان ایام شائبه وابستگی و تبانی نیروی انتظامی با مقتولان شیاع یافت و کار گرچه به تحقیقات ریاست جمهوری و وزارت اطلاعات هم کشید اما نتیجه همانی شد که مابقی تحقیقات رئیس جمهور وقت " خاتمی " به آن می رسید دیوار و بن بست ! اکنون در حالی که تعدادی کمتر از پنجاه نفر از زنان و دختران مدعی بسیجی و خانواده های شهدا در مقابل مجلس در اعتراض به شیوع فحشاء و بد حجابی به تحصن نشسته اد و مطبوعات راستگرا یکسره سر تیتر می زنند و از پدیده بد حجابی در جامعه اسلامی می نالند و همه با هم فریاد می زنند : « مجلس حزب اللهی کو قانون الهی » قاتل و یا قاتلان این شش زن اینبار با طیب خاطر بیشتری در شکار هفتمین صید خویش هستند! سعید حنایی های امروز تهران اگر چه هنوز به دام قانون نیافتاده اند و شاید هر گز هم نخواهند افتاد اما اگر نهایتا بازداشت هم بشوند عاقبتشان همانی می شود که در کرمان اتفاق افتاده است چراکه هنوز بدام نیفتاده برائتشان صادر شده است و آن کلام جمال کریمی راد بود که چند روز پیش اعلام نمود: « بد حجابی و پدیده زنان خیابانی جرم مشهود است و برخورد با آن نیازی به مجوز قضایی ندارد! »

پست‌های معروف از این وبلاگ

! وطن و تن

شبهای احیا و احیای ایمان

آیا بشار اسد در ایران است ؟